کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هاگدانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
هاگ فشانی
لغتنامه دهخدا
هاگ فشانی . [ ف َ / ف ِ ] (حامص مرکب ) از ساخته های فرهنگستان ایران معادل کلمه ٔ «Sporulation» فرانسوی و به معنی پراکنده کردن هاگ . (فرهنگ غفاری ).
-
هاگ گذاری
لغتنامه دهخدا
هاگ گذاری . [ هاگ ْ گ ُ ] (حامص مرکب ) از ساخته های فرهنگستان ایران معادل کلمه ٔ «Sporisation» فرانسوی .
-
endospore
درونهاگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] هاگی که در شرایط کمبود مواد غذایی تشکیل میشود و معمولاً در برابر حرارت و خشکی و عوامل ضدمیکربی و تابش مقاومتر از یاختههای رویا است
-
forespore, prespore
پیشهاگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] قسمتی از یاخته که در حال تبدیل شدن به هاگ است
-
exosporium
پوشهاگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] لایۀ سست و نازکی که در قسمت خارجی پوشۀ هاگ تشکیل میشود
-
هاگ فشانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) (زیستشناسی) hāgfešāni پراکنده کردن هاگ.
-
corn snow, granular snow
برف دانهدانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← برف بهاره
-
دانه دانه شدن
لغتنامه دهخدا
دانه دانه شدن . [ ن َ / ن ِ ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دانه ها از یکدیگر جدا شدن . || به دانه ها و تاها و اعداد واحد تجزیه شدن . متفرق شدن به اعداد واحد. یکی یکی شدن . || پراکنده و پاشان شدن .
-
دانه دانه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حبوب , حبيبي , ذرة
-
grain support 1
بافت دانهبنیاد، دانهبنیاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← بافت آواربنیاد
-
کرم دانه
لغتنامه دهخدا
کرم دانه . [ ک ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) تخم نوعی از مازریون است که آن را به فارسی هفت برگ خوانند و موردانه نیز گویند و معرب آن جرم دانق است . (برهان ) (آنندراج ). موردانه . دانه ٔ مورد. (ناظم الاطباء). این کلمه محرف گرم دانه و معرب آن جردمانق یا جرم ...
-
کرم دانه
لغتنامه دهخدا
کرم دانه . [ ک ِ ن َ /ن ِ ] (اِ مرکب ) کرمی است آفت «به » که میوه را سوراخ و از دانه های «به » تغذیه میکند. (یادداشت مؤلف ).
-
angiosperm
نهاندانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] گیاه دانهدار گلداری که تخمکهایش درون تخمدان محصور است متـ . گیاه گلدار flowering plant
-
grain boundary
مرزِ دانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] فصل مشترک جدایش دو دانه که محورهای بلوری با جهتهای متفاوت دارند
-
kernel 2
مغز دانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بخشی از بذر که در درونپوستۀ بذر قرار دارد