کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هاگدانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: dānak] ‹دان› dāne ۱. هستۀ میان برخی از میوهها.۲. (کشاورزی) تخم گیاه؛ بذر.۳. (زیستشناسی) تخم میوه.۴. هریک از حبوب خوردنی از گندم، جو، ماش، عدس، نخود، لوبیا و مانند آنها؛ حبه: ◻︎ پر از میوه کن خانه را تا به در / پر از دانه کن چینه را ...
-
دانه
دیکشنری فارسی به عربی
بذرة , توة , حبوب , حبيبة , طعم , طفح , فاصولية , قطعة , لب , مني , هبة
-
دانه
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: duna طاری: duna طامه ای: duna طرقی: dâna کشه ای: duna / tirk نطنزی: duna / toxm
-
دانه
لهجه و گویش تهرانی
جوش صورت
-
دانه دانه
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~.)(اِمر.)یکایک ، یکی یکی ، هر یک پس از دیگری . دانه کردن ( ~. کَ دَ) (مص م .) پراکنده کردن .
-
دانه دانه
لغتنامه دهخدا
دانه دانه . [ن َ / ن ِ ن َ / ن ِ ] (ق مرکب ) قید تکرار : اندک اندک بهم شود بسیاردانه دانه است غله در انبار. سعدی . || یک یک . یکی یکی . مجزی به افراد جدا از یکدیگر: محبب ؛ حبه حبه : در پله ٔ ترازوی اعمال عمرماطاعات دانه دانه و عصیان تنگ تنگ . سوزنی ....
-
دانه دانه
دیکشنری فارسی به عربی
حبيبي
-
sporulation
هاگآوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] فرایند تشکیل و تکوین هاگ در اواوسیست (oocyst)
-
sporophyte
هاگرُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] مرحلۀ دولادی تشکیل هاگ در چرخۀ زندگی گیاه
-
sporophytic
هاگرُستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] مربوط به هاگرُست
-
sporogony
هاگزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] مرحلهای غیرجنسی در چرخۀ زندگی انگل که در آن هاگدانهها و هاگدانها درون اواوسیستها (oocysts) تکوین مییابند
-
sporoblast
هاگساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] مرحلهای از تکثیر غیرجنسی در برخی انگلها پیش از تشکیل مامیاخته و پیدایش هاگدانهها در آن
-
sporocyst
هاگکیس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] کیسۀ دربرگیرندۀ هاگها یا یاختههای تولیدمثلی
-
megaspore
کلانهاگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] هاگهای درشتتر در گیاهانِ دارای دو نوع هاگ
-
هاگ دار
لغتنامه دهخدا
هاگ دار. (نف مرکب ) از ساخته های فرهنگستان ایران معادل کلمه «eَSporul» فرانسوی . گیاهی که دارای آلت تناسلی گیاهی باشد. (فرهنگ غفاری ). || باکتری که در مواقع لزوم میتواند تشکیل هاگ بدهد.