کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هانی گرمله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هانی گرمله
لغتنامه دهخدا
هانی گرمله . [ گ َ م َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اورامان لهون بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج . واقع در 66هزارگزی شمال باختر پاوه و 18 هزارگزی شمال باختر نوسود و 3 هزارگزی مرز ایران و عراق . ناحیه ای است کوهستانی . سردسیر و دارای 816 تن سکنه ٔ کردی و ف...
-
واژههای مشابه
-
هاني
دیکشنری عربی به فارسی
سبکبار , بي خيال
-
ابن هانی
لغتنامه دهخدا
ابن هانی . [ اِ ن ُ ] (اِخ ) ابوالقاسم یا ابوالحسن محمدبن هانی بن محمدبن سعدون ازدی اندلسی . مولد او بشهر قرطبه یا بیره . در قرطبه تحصیل علم و ادب کرد و سپس به اشبیلیه شد و بعلت بدزبانی و سوء رفتار او مردم اشبیلیه او را منفور داشتند و بتهمت متابعت را...
-
ام هانی
لغتنامه دهخدا
ام هانی . [ اُم ْ م ِ ] (اِخ ) دختر حاج عبدالرحیم خان بیگلربیگی . از زنان شاعر و فاضل قرن سیزدهم هجری است . از اشعار اوست : خال بکنج لب یکی طره ٔ مشک فام دووای بحال مرغ دل دانه یکی ّ و دام دومحتسب است و شیخ و من صحبت عشق در میان از چه کنم مجابشان پخت...
-
ام هانی
لغتنامه دهخدا
ام هانی . [ اُم ْ م ِ ] (اِخ ) نام چند تن از زنان صحابی و محدث است . رجوع به ام هانی (فاخته ) و الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 287 و ریحانة الادب ج 6 ص 256 شود.
-
ام هانی
لغتنامه دهخدا
ام هانی . [ اُم ْ م ِ ] (ع اِ مرکب ) عدسیه . (از المرصع).
-
ام هانی
لغتنامه دهخدا
ام هانی . [ اُم ْ م ِ ](اِخ ) فاخته یا فاطمه ، دختر ابوطالب بن عبدالمطلب ، دخترعموی رسول اکرم و خواهر علی بن ابی طالب (ع ) و از زنان مشهور صحابی بود و در بعضی از روایات آمده که رسول اکرم وی را بزنی گرفت و نادیده طلاق گفت و نیز گفته اند رسول اکرم در ش...
-
ابراهیم بن هانی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن هانی . [ اِ م ِ ن ِ ها ] (اِخ ) ابواسحاق محدث نیشابوری . با احمدبن حنبل و بعض مشاهیر صحبت داشته . وی را از گروه اَبدال شمرده اند (175-265 هَ .ق .).
-
دار ابن هانی
لغتنامه دهخدا
دار ابن هانی . [ رُ اِ ن ِ ] (اِخ ) قبیله ٔ ابن هانی بن حبیب که پدر بطنی است ، از آنهاست ابورقیه تمیم داری ، ابن اوُس و ابوهند بریرداری و ابن رزین که صحابیانند. دار در اینجا به معنی قبیله است .