کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هان
/hān/
معنی
۱. کلمۀ تنبیه که در مقام آگاه ساختن کسی یا تٲکید در امری به کار میرود.
۲. [عامیانه] برای تصدیق به کار میرود.
۳. [عامیانه] هنگام مخاطب قرار گرفتن در جواب به جای بله گفته میشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
behold, now
-
جستوجوی دقیق
-
NEXT
هان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← همشنوی انتهای نزدیک
-
هان
لغتنامه دهخدا
هان . (اِخ ) نام سلسله ٔ پادشاهی چین است که در دو قرن اول میلادی در آن کشور حکومت داشته اند. (از اعلام المنجد).
-
هان
لغتنامه دهخدا
هان . (صوت ) امر به شتاب کردن ، یعنی بشتاب و جلد باش . (برهان ) (ناظم الاطباء). || (ق ) براستی و در حقیقت . (ناظم الاطباء). || (صوت ) کلمه ٔ جواب به معنی آری . بلی . || کلمه ٔ تنبیه است ، یعنی در محل آگاهانیدن و تأکید در کاری و امری به کار برند خواه...
-
هان
فرهنگ فارسی معین
(شب جم .) به هوش باش ! کلمه ای که برای آگاه کردن به کار می رود.
-
هان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت، شبهجمله) hān ۱. کلمۀ تنبیه که در مقام آگاه ساختن کسی یا تٲکید در امری به کار میرود.۲. [عامیانه] برای تصدیق به کار میرود.۳. [عامیانه] هنگام مخاطب قرار گرفتن در جواب به جای بله گفته میشود.
-
هان
دیکشنری فارسی به عربی
الآن , انظر
-
واژههای مشابه
-
هان و هان
فرهنگ گنجواژه
تخدیر، نصیحت کردن.
-
هان کاو
لغتنامه دهخدا
هان کاو. (اِخ ) از شهرهای مرکزی چین و بزرگترین شهر تجارتی آن کشور که در ساحل چپ رود یانگ تسه و محل تلاقی آن با رود هان کیانگ واقع شده و مرکز ایالت هوپِه (هوبِه ) میباشد و بوسیله ٔ یکی از دو رود مذکور از شهر هان یانگ و بواسطه ٔ دیگری از شهر هوچانگ مفر...
-
هان کیانگ
لغتنامه دهخدا
هان کیانگ . (اِخ ) نام رود بزرگی است در چین که از کوههای واقع در حدود غربی ایالت شن سی سرچشمه میگیرد و ایالت مذکور را مشروب میسازد و پس از آن به ایالت هوپه وارد میگردد و سپس رو به مشرق میرود تا اینکه در شهر هان کاو به رود یانگ تسه می پیوندد. طول این ...
-
حب هان
لغتنامه دهخدا
حب هان . [ ح َب ْ ب ِ ] (اِ مرکب ) قاقله ٔ صغیر. هال . هیل بوا. هِل . || تین الفیل . || تخم گل یُسر. حب البلوغ .
-
هان و هین کردن
لغتنامه دهخدا
هان و هین کردن . [ ن ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آگاه کردن . تنبیه کردن . آگاهانیدن : هان و هینش کنم از حکمت زیرا خربازگردد ز ره کژ به هان و هین .ناصرخسرو.
-
آها،آهان، هان
لهجه و گویش تهرانی
بله
-
ها،هان،آهان
لهجه و گویش تهرانی
بلی، آری ، اینک
-
هان و هون
فرهنگ گنجواژه
صدای نامفهوم.