کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هام و هام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هام و هام
فرهنگ گنجواژه
صدای غذا خوردن.
-
جستوجو در متن
-
دهان بین
لغتنامه دهخدا
دهان بین . [ دَ هام ْ ] (نف مرکب ) دهن بین . کنایه از کسی که به حرف این و آن گوش کند. و رجوع به دهن بین شود.
-
نهان بینی
لغتنامه دهخدا
نهان بینی . [ ن ِ / ن َ هام ْ ] (حامص مرکب ) عمل و صفت نهان بین . رجوع به نهان بین شود.
-
گیهان پناه
لغتنامه دهخدا
گیهان پناه . [ گ َ / گ ِ هام ْ پ َ ] (اِ مرکب ) پناه جهان . پشت و مظهر گیتی . حامی و پشتیبان جهان . || پادشاه بزرگ . || (اِخ ) خداوند. خدا.
-
جحشویة
لغتنامه دهخدا
جحشویة. [ ج َی َ ] (اِخ ) از شاعران عرب است و از اشعار او است :یا رجلا هام بلیادمعتدل کالغصن میادهام به غسان لما رأی ایراً له مثل عصا الحادی و لم یزل یهوَی ابومالک کل فتی کالغصن منآدیعجبه کل ُ متین القوی للطعن فی الادبار معتاد.رجوع به البیان و التبی...
-
فرشورت
لغتنامه دهخدا
فرشورت . [ فْرَ / ف ِ رَ ش َ وَ ] (اِخ ) نام یکی از پسران گشتاسب معاصر زردشت که صورت اوستایی آن فرش هام ورته بوده است . رجوع به مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی تألیف معین ص 363 و نیز رجوع به فرشیدورد شود.
-
نهان پرور
لغتنامه دهخدا
نهان پرور. [ ن ِ / ن َ هام ْ پ َرْ وَ ] (نف مرکب )پنهانی پرورش دهنده . در خفا تربیت کننده : فغان از جهانی که داراکش است نهان پرور و آشکاراکش است .نظامی .
-
کاس سار
لغتنامه دهخدا
کاس سار. (اِخ ) ژاک . ملاح بی باک فرانسوی متولد در نانت . وی در جنگهائی که با انگلیسی ها و پرتقالیهاکرد شهرت یافت . منازعات او با کاردینال فلوری سبب محبوس شدن وی در قصر «هام » گردید. (1642 - 1740).
-
جهانبانی
لغتنامه دهخدا
جهانبانی . [ ج َ هام ْ ] (حامص مرکب ) سمت جهانبان . جهانداری . سلطنت . پادشاهی : زمام ملک و پادشاهی در قبضه ٔ او نهد و جهانبانی و جهانداری او را دهد. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ).چه آزادند درویشان ز آسیب گرانباری چه محتاجند سلطانان به اسباب جهانبانی .خاقان...
-
مدهامة
لغتنامه دهخدا
مدهامة. [ م ُ هام ْ م َ ] (ع ص ) روضة مدهامة؛ مرغزار نیک سبز که از جهت زیادت سبزی و طراوت به سیاهی زند. (منتهی الارب ) (از متن اللغة). و منه سواد القری لکثرة خضرتها. (از منتهی الارب ). و هی الدهماء. (متن اللغة).
-
مهام
لغتنامه دهخدا
مهام . [ م َ هام م ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُهِم ّ. کارهای بزرگ و دشوار. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). کارهای سخت . (از منتهی الارب ). || کارهایی که اهمیت داشته باشد. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || کارهای ناگزیر. (ناظم الاطباء).
-
هاموار کردن
لغتنامه دهخدا
هاموار کردن . [ هام ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هموار کردن . مسطح کردن . صاف کردن . تسطیح : و دو غرفه کرد برابریکی از سیم و دیگر از زر هر یکی را طول چهارصد گز... و هر دو را بیاکند از سبیکه های زر و سیم و سرش به زعفران هاموار کرد. (مجمل التواریخ و القصص ص 4...
-
هامراه
لغتنامه دهخدا
هامراه . (ص مرکب ) (از: هام (= هم ) + راه ، مزید همراه ) به معنی همراه . رفیق . رفیق راه . رفیق سفر. (از برهان ) (از فرهنگ نظام ) (از ناظم الاطباء) : سگ و گربه همسایه و هامراه به دزدی شب و روز پویان به راه .فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 7 ص 226).
-
نهام
لغتنامه دهخدا
نهام . [ ن ُ ] (ع اِ) مرغی است یا جغد. (منتهی الارب ). پرنده ای است شبه هام و گفته اند جغد است . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). یا نوعی پرنده و یا جغد نر. (از متن اللغة). ج ، نُهُم . || پارسای ترسایان که در کلیسا باشد. (منتهی الارب ). راهب دیرنشین...