کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هامن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هامن
لغتنامه دهخدا
هامن . [ م ُ ] (اِ) مخفف هامون است که زمین هموار و دشت سخت باشد که قبول باران نکند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). بیابان . دشت . هامون . || سطح مستوی . (فرهنگستان ).
-
هامن
فرهنگ فارسی معین
(مُ) (اِ.) نک هامون .
-
هامن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] hāmon = هامون
-
جستوجو در متن
-
هامون
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.)= هامُن : 1 - دشت ، صحرا، زمین هموار. 2 - خشکی .
-
تتراکلرور دوکربن
لغتنامه دهخدا
تتراکلرور دوکربن . [ ت ِ ل ُ دُ ک َ ب ُ ] (اِ) خواص فیزیکی و شیمیایی : مایعی است بی رنگ ، خنثی ،قابل اشتعال با طعمی لب گز و شیرین و سنگین تر از آب (وزن مخصوص آن 1/62 میباشد). با بوئی نزدیک ببوی اتریا بوی کلروفرم تقریباً در آب غیرمحلول میباشد. مواد چر...