کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هامع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هامع
لغتنامه دهخدا
هامع. [ م ِ ] (ع ص ) سیال . روان . ج ، هوامع.- دمع هامع ؛ اشک روان . (ناظم الاطباء).- سحاب هامع ؛ ابر بارنده . (معجم متن اللغة).- کوز هامع ؛ کوزه ٔ آب تلاینده . (مهذب الاسماء).
-
واژههای همآوا
-
حاما
لغتنامه دهخدا
حاما. (اِ) در اوزان دو قسم است : یکی حامای صغیر و دیگری حامای کبیر. صغیر آن عبارت ازدو مثقال و کبیر آن سه مثقال است . (بحر الجواهر).