کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هازیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هازیدن
معنی
(دَ) (مص م .) نگریستن ، مراقب بودن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
watch
-
جستوجوی دقیق
-
هازیدن
لغتنامه دهخدا
هازیدن . [ دَ ] (مص ) دانستن : ای پسر جور مکن کارک ما دار بسازبه از این کن نظر و حال من و خویش به هاز. قریعالدهر.|| به زیان نسپردن . || نگریستن . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) (لسان العجم ). || گریستن . (لسان العجم ).
-
هازیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) نگریستن ، مراقب بودن .
-
جستوجو در متن
-
هازیدنی
لغتنامه دهخدا
هازیدنی . [ دَ ] (ص لیاقت ) درخور هازیدن . رجوع به هازیدن شود.
-
هازیدگی
لغتنامه دهخدا
هازیدگی . [ دَ/ دِ ] (حامص ) دانش . دانائی . رجوع به هازیدن شود.
-
هازنده
لغتنامه دهخدا
هازنده . [ زَ دَ / دِ ] (نف ) داننده . || بیننده . ملاحظه کننده . نگرنده . رجوع به هازیدن شود.
-
هازیده
لغتنامه دهخدا
هازیده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) دانسته . معلوم . || ملاحظه شده . دیده شده . نگریسته . رجوع به هازیدن شود.
-
هاژیدن
لغتنامه دهخدا
هاژیدن . [ دَ ] (مص ) هازیدن . گریستن و گریه کردن . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). || نگریستن و نگاه کردن . (برهان ) (آنندراج ). || حیران بودن . (آنندراج ) (انجمن آرا). به معنی گریستن ، یعنی گریه کردن ، تصحیف خوانی نگریستن است . رجوع...
-
هاز
لغتنامه دهخدا
هاز. (فعل امر) یعنی بدان ، به زبان پارسیان . (اوبهی ). بدان ، یعنی بزیان مسپار. قریع گوید : ای پسر جور مکن کارک ما دار بسازبه از این کن نظر و حال من و خویش به هاز. (از لغت فرس ص 187).رجوع به هازیدن شود.