کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هار شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هار شدن
معنی
(شُ دَ) (مص ل .) 1 - به بیماری هاری دچار شدن . 2 - (عا.) (کن .) مغرور و سرمست شدن بر اثر افزونی مال و قدرت .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هار شدن
لغتنامه دهخدا
هار شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به بیماری هاری مبتلا گشتن . || در تداول ، مغرور و سرمست گردیدن . کجرفتار شدن بر اثر ازدیاد مال و قدرت و از این قبیل . || سخت معجب و خویشتن ناشناس شدن .
-
هار شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ دَ) (مص ل .) 1 - به بیماری هاری دچار شدن . 2 - (عا.) (کن .) مغرور و سرمست شدن بر اثر افزونی مال و قدرت .
-
هار شدن
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: hâr bebiyan طاری: hâr vâboy(mun) طامه ای: hâr boboɂan طرقی: hâr beboymun کشه ای: hâr beboymun نطنزی: hâr baboyan
-
واژههای مشابه
-
هَارٍ
فرهنگ واژگان قرآن
به آرامی افتاده ( کلمه هار اصلش هائر بوده و به معني به آرامي افتاده است . و عبارت "علي شفا جرف هار فانهار به في نار" جهنم استعارهاي است که حال منافقين مورد نظر را تشبيه ميکند به حال کسي که بنائي بسازد که اساس و بنيانش بر لب آبرفت یا مسیل باشد که هيچ...
-
مله هار
لغتنامه دهخدا
مله هار. [ م ِ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان هرسم است که در بخش مرکزی شهرستان شاه آباد واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
تسیتسی هار
لغتنامه دهخدا
تسیتسی هار. [ ] (اِخ ) شهری در شمال شرقی چین است و 668000 تن سکنه دارد.
-
سگ هار
لهجه و گویش تهرانی
آدم عصبانی.مگه سگ هارت گرفته!=چرا بد خلقی!
-
هار وهور
لهجه و گویش تهرانی
گرسنه ،حشری
-
هار و هور
لغتنامه دهخدا
هار و هور. [ رُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) در تداول عامه ، سخت گرسنه . در غایت گرسنگی . مشتاق طعام .
-
گزیدگی سگ هار
دیکشنری فارسی به عربی
داء الکلب
-
مث سگ هار
لهجه و گویش تهرانی
پاچه گیر و بد اخلاق
-
هار و هور
فرهنگ گنجواژه
پر شرر ، پرشهوت.
-
جستوجو در متن
-
اکلاب
لغتنامه دهخدا
اکلاب . [ اِ ] (ع مص ) خداوند ستور دیوانه شدن . (ناظم الاطباء). || هار شدن شتر قوی . (از اقرب الموارد).