کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هارپالوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هارپالوس
لغتنامه دهخدا
هارپالوس . (اِخ ) یکی از چهار دوست اسکندر، و اسکندر پس از اینکه فیلیپ کشته شد آنان را مورد اعتماد قرار داد. هارپالوس که از اهالی مقدونیه بود در زمان فیلیپ چون از اسکندر جانبداری میکرد تبعید شد. اسکندر برای پاداش این صمیمیت بعد از فوت «مازه » هارپالوس...
-
جستوجو در متن
-
harpalus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هارپالوس
-
تمبرون
لغتنامه دهخدا
تمبرون . [ ت َ ] (اِخ ) از معاصران اسکندر و از دوستان هارپالوس است که هارپالوس را به قتل رسانید و سپس عازم فتح برقه گردید ودر جنگ با سیرنیها و مردم برقه کشته شد. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1882 و 1883 و ج 3 ص 1984 شود.
-
کالاس
لغتنامه دهخدا
کالاس . [ کال لا ] (اِخ ) پسر هارپالوس سردار تسالی . وی در جنگهای اسکندر مقدونی با دارای کیانی به حکومت ولایات مفتوحه منصوب میشده است . (ایران باستان ج 2 ص 1243، 1246، 1247، 1260 و ج 3 ص 2024).
-
پی تونیک
لغتنامه دهخدا
پی تونیک . [ ت ُ ] (اِخ ) نام زنی یونانی بدکاره . هارپالوس از سرداران اسکندر که اسکندر هنگام لشکرکشی از بابل به هند ویرا برای حفاظت خزانه و وصول مالیاتها در بابل گذارده بود این زن را از یونان خواست و به او هدایای بسیار داد و پس ازفوت جنازه ٔ وی را تش...