کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هارب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هارب
/hāreb/
معنی
۱. گریزنده؛ گریزان.
۲. گریخته.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هارب
لغتنامه دهخدا
هارب . [ رِ ] (ع ص ) گریزنده . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : در جهان روح هر سه منتظرگه ز صورت هارب و گه مستقر. مولوی (مثنوی ).|| از آب بازگردنده . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). (آنندراج ) (ناظم الاطبا...
-
هارب
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] (اِفا.) گریزنده ، فرار کننده .
-
هارب
دیکشنری عربی به فارسی
فراري , تبعيدي , بي دوام , زودگذر , فاني , پناهنده
-
هارب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] hāreb ۱. گریزنده؛ گریزان.۲. گریخته.
-
واژههای همآوا
-
حارب
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] (اِفا.) جنگنده ، رزم کننده .
-
حارب
لغتنامه دهخدا
حارب . [ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حرب .
-
حارب
لغتنامه دهخدا
حارب . [رِ ] (اِخ ) موضعی است در حوالی دمشق ، بحوران شام و نزدیک مرج الصفر، از سرزمین قضاعه . (معجم البلدان ).
-
حَارَبَ
فرهنگ واژگان قرآن
جنگید
-
جستوجو در متن
-
پناهنده
دیکشنری فارسی به عربی
هارب
-
فراری
دیکشنری فارسی به عربی
مراوغ , هارب
-
تبعیدی
دیکشنری فارسی به عربی
مغترب , هارب
-
فانی
دیکشنری فارسی به عربی
انسان , هارب
-
بی دوام
دیکشنری فارسی به عربی
ضعيف , هارب , هش