کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هادي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هادي
معنی
تزلزل ناپذير , ارام , خونسرد , ساکت , باز , روشن , صاف , بي سر وصدا , متين , اسمان صاف , متانت , صافي , صاف کردن , اسوده , بي جنبش , درحال سکون
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هادي
دیکشنری عربی به فارسی
تزلزل ناپذير , ارام , خونسرد , ساکت , باز , روشن , صاف , بي سر وصدا , متين , اسمان صاف , متانت , صافي , صاف کردن , اسوده , بي جنبش , درحال سکون
-
واژههای مشابه
-
هادی
فرهنگ نامها
(تلفظ: hādi) (عربی) هدایتکننده ، راهنما ؛ از نامها و صفات خداوند ؛ (در قدیم) دست آموز ، آموخته ؛ (در عرفان) در ادب عرفانی قطب و مرشد را هادی گویند و گاه کنایه از فیض حق است ؛ (در اعلام) هادی از القاب امام علی النقی (ع) امام دهم است .
-
هادی
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیر، دلیل، راهبر، راهنما، رهبر، مرشد، معلم ۲. رسانا ≠ عایق
-
هادی
فرهنگ واژههای سره
رهنما
-
هادی
لغتنامه دهخدا
هادی . (اِ) نام سنگی است . گویند هرکه آن سنگ را با خود دارد سگ به او فریاد نکند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سنگی بود به رنگ طحال ... چون با زاج منقی خلط کرده بر زیبق نهند آن را عقد کند. (نزهةالقلوب ). || اسم تریاق فاروق است . (فهرست مخزن ...
-
هادی
لغتنامه دهخدا
هادی . (اِخ ) (الَ ...) (... الی الحق ) یحیی بن الحسین بن القاسم الحسنی العلوی الرسی . پیشوای فرقه ٔ زیدیه که در سال 220 هَ . ق . / 835 م . در صنعاء متولد شد. وی فقیه بزرگ مذهب زیدیه شد و چندین کتاب تألیف کرد. در سال 283 هَ . ق . در زمان خلافت معتضد...
-
هادی
لغتنامه دهخدا
هادی . (اِخ ) (حاجی شیخ ...) نجم آبادی فرزند حاج ملا مهدی است که درعلم و اجتهاد مقامی مسلم داشت به سال 1250 هَ . ق . از مادر بزاد. در سال 1262 به امر پدر همراه با مادرخویش سفری به نجف اشرف کرد و تا سن بیست سالگی در آنجا به فراگرفتن مقدمات و غیر آن پر...
-
هادی
لغتنامه دهخدا
هادی . (اِخ ) (حاجی ملا...) سبزواری که در شعر «اسرار» تخلص یافت . به سال 1212 هَ . ق . متولد شد. مدت عمرش 78 (حکیم ) سال و به سال 1289 هَ . ق . چشم از جهان فروبست . «غریب » ماده تاریخ تولد اوست . در سن هفت یا هشت سالگی در سبزوار شروع به فراگرفتن صرف ...
-
هادی
لغتنامه دهخدا
هادی . (اِخ ) (سیدکیا) برادر سیدعلی کیا لاهیجانی که از جانب برادر حکومت تنکابن یافت . سیدهادی بعد ازبه دست گرفتن زمام حکومت محل بیه پیش ، تنکابن را به پسر خود سیدیحیی کیا بخشید. از اعمال او یکی این است که در آن زمان که حکومت تنکابن را داشت اسکندر شیخ...
-
هادی
لغتنامه دهخدا
هادی . (اِخ ) (محمد...) نقاش : مجلسهای نقاشی او در ضمن مرقع6 برگی به شماره ٔ 72 در فهرست نمونه ٔ خطوط خوش کتابخانه ٔ سلطنتی تألیف مهدی بیانی ص 156 یاد شده است .
-
هادی
لغتنامه دهخدا
هادی . (اِخ ) (میرزا محمد...)ملقب به شرر و بسیار قلندرمشرب بوده و در فن طبابت حذاقت تمام داشته و به هند رفته . این شعر از اوست :شیشه ٔ ناموس جمعی را که دارم در بغل بایدم بود از ملامتهای ایشان سنگسار.(آتشکده ٔ آذر چ زوار ص 293).
-
هادی
لغتنامه دهخدا
هادی . (اِخ ) (میرزا...) از سادات حسینی اصفهان و خلف میرزا شاه تقی شیخ الاسلامی میباشد. او راست :بس گرفته ست دلم خانه ٔ صیاد خراب کاش روی قفسم جانب صحرا میکرد.(آتشکده ٔآذر چ کتابفروشی زوار ص 212).
-
هادی
لغتنامه دهخدا
هادی . (اِخ ) (میرزا...) خلف میرزا رفیعالدین شهرستانی مصورالممالک محروسه در اوایل حال احتساب ممالک با وی بوده آخرالامر به هند رفته و به مناصب بلند سرافراز گردیده . از اوست :روزی خود میخورد هرکه در این عالم است واسطه شو خوشنماست مفت کرم داشتن .(آتشکده...
-
هادی
لغتنامه دهخدا
هادی . (اِخ ) ابن هانی از فرمانروایان مازندران بود که در زمان خلافت هارون الرشید از سال 137 تا 138 حکمرانی داشت . (سفرنامه ٔ استرآباد رابینو به انگلیسی ص 137، به فارسی ص 182).