کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هادوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هادوری
/hāduri/
معنی
۱. گدای سمج که با اصرار چیزی میخواهد: ◻︎ معیشتی نه که با عزت قناعت آن / به هر دری نروم چون گدای هادوری (اثیرالدین اخسیکتی: مجمعالفرس: هادوری ).
۲. مردم بیسروپا و فرومایه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هادوری
لغتنامه دهخدا
هادوری . (ص ، اِ) نوعی از گدایان باشند در نهایت سماجت . (برهان ). نوعی از گدای مبرم که به در خانه ها می رفتند و به اصرار چیزی می خواستند. حکیم سنایی گفته : دعوی ّ دِه کنند ولیکن چو بنگری هادوریان کوی و گدایان برزنند. اثیر اخسیکتی گفته : معیشتی نه که ...
-
هادوری
فرهنگ فارسی معین
[ آرا. ] (اِ.) گدای دوره گردِ سِمج .
-
هادوری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [آرامی] [قدیمی] hāduri ۱. گدای سمج که با اصرار چیزی میخواهد: ◻︎ معیشتی نه که با عزت قناعت آن / به هر دری نروم چون گدای هادوری (اثیرالدین اخسیکتی: مجمعالفرس: هادوری ).۲. مردم بیسروپا و فرومایه.
-
جستوجو در متن
-
هادوریان
لغتنامه دهخدا
هادوریان . (اِ) جمع هادوری است که گدایان مبرم باشند و نیز جماعت مردم بی سر و پارا گویند که چوبداران و یساولان سلاطین ایشان را از سر راه دور کنند. (برهان ) (ناظم الاطباء) : سالوسیان دل را درکوی او مصلی هادوریان دین را در زلف او سفرگه .سنایی .
-
ها
لغتنامه دهخدا
ها. (صوت ) در مواردی «ها» به معنی بنگر، ببین ، بهوش باش و مانند اینها به کار میرود که در این صورت از اصوات تنبیه و تحذیر به شمار میرود و ممکن است مخفف هان باشد، چنانکه صاحب نهج الادب در ذیل حروف تنبیه پس از ذکر هان آرد: «ها چون هادرویش و می تواند که ...