کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هاجر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بکشور دیگر رفتن
دیکشنری فارسی به عربی
هاجر
-
مهاجرت کردن (بکشور دیگر)
دیکشنری فارسی به عربی
هاجر
-
میهن گزیدن
دیکشنری فارسی به عربی
هاجر
-
توطن اختیار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
هاجر
-
کوچیدن
دیکشنری فارسی به عربی
هاجر
-
اوردن
دیکشنری فارسی به عربی
اجلب , هاجر
-
کوچ کردن
دیکشنری فارسی به عربی
طيران , هاجر
-
مهاجرت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
استعمر , زرع , هاجر
-
نشاندن
دیکشنری فارسی به عربی
اثر , دفع , مجموعة , مقعد , هاجر
-
Ishmael
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسماعیل، اسمعیل فرزند ابراهیم و هاجر
-
آجر
لغتنامه دهخدا
آجر. [ ج َ ] (اِخ ) صورتی از هاجر، نام مادر اسماعیل علیه السلام .
-
اسماعیل
فرهنگ نامها
(تلفظ: esmāeil) (عبری) به معنی ' مسموع از خدا ' ؛ (در اعلام) پسر ابراهیم نبی (ع) و هاجر که جد اسماعیلیان یا عرب است.
-
ام العرب
لغتنامه دهخدا
ام العرب . [ اُم ْ مُل ْ ع َ رَ ] (اِخ ) در حدیث به هاجر مادراسماعیل اطلاق شده است . رجوع به معجم البلدان شود.
-
هاجره
فرهنگ فارسی معین
(جِ رِ یا رَ) [ ع . هاجرة ] 1 - (اِفا.) مؤنث هاجر. 2 - (اِ.) نیم روز (ظهر) در گرمای تابستان . 3 - شدت گرما، سختی گرما. 4 - رسوایی ، فضیحت . ج . هواجر.
-
درپوشاندن
لغتنامه دهخدا
درپوشاندن . [ دَ دَ ] (مص مرکب ) پوشاندن . در بر کردن . به تن کسی کردن : ابراهیم بر شتری نشست و به مقام اسماعیل آمد و هاجر را گفت که سر اسماعیل را شانه کن ... و جامه های نیکو درپوشان . (قصص الانبیاء ص 51). رجوع به پوشاندن شود.