کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نی پیچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نی پاره
لغتنامه دهخدا
نی پاره . [ ن َ / ن ِ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) قطعه ای از نی . تکه ای نی : نی پاره ای به دست و سواری کنم بر اوچون طفل کو بر اسب کدویین سوار کرد.خاقانی .
-
نی پال
لغتنامه دهخدا
نی پال . (اِخ ) موضعی است که مشک خوب از آنجا آرند. (رشیدی ). نپال . کشوری است در منطقه ٔ هیمالیا از شمال محدود است به تبت و از سه جهت دیگر به هندوستان . رجوع به نپال شود.
-
نی پنج
لغتنامه دهخدا
نی پنج . [ ن َ / ن ِ پ َ ] (اِ مرکب ) اسبی که سال وی کمتر از پنج باشد. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ).
-
نی پوش
لغتنامه دهخدا
نی پوش . [ ن َ / ن ِ ] (ن مف مرکب ) با نی پوشیده شده . اطاقی یا محوطه ای که سقف آن را با نی پوشیده باشند.- نی پوش کردن ؛ پوشانیدن سقفی با نی . (یادداشت مؤلف ).
-
نی پهن
لغتنامه دهخدا
نی پهن . [ ن َ پ َ ] (اِخ ) دهی است از بخش سومار شهرستان قصرشیرین . در 5هزارگزی جنوب غربی سومار و 3هزارگزی مرز ایران و عراق برکنار رودخانه ٔ کنگیر، در دشت گرمسیری واقع است و 140 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ کنگیر، محصولش غلات و لبنیات و برنج و مختص...
-
نی تراش
لغتنامه دهخدا
نی تراش . [ ن َ / ن ِ ت َ ] (نف مرکب ) آنکه نی می تراشد. و نیز رجوع به نی تراشی شود.
-
نی تراشی
لغتنامه دهخدا
نی تراشی . [ ن َ / ن ِ ت َ ] (حامص مرکب ) عمل برکندن نی نیزارها برای اصلاح زمین . (یادداشت مؤلف ).
-
نی تلخ
لغتنامه دهخدا
نی تلخ . [ ن َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دراگاه بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس . در 40هزارگزی غرب حاجی آباد و 7هزارگزی شرق راه طارم به نیریز، در منطقه ٔ کوهستانی گرمسیری واقع و دارای 144 تن سکنه است . آبش از چشمه ، محصولش غلات و حبوبات و شغل اه...
-
نی تلخ
لغتنامه دهخدا
نی تلخ . [ ن َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهستان بخش داراب شهرستان فسا در 98هزارگزی جنوب داراب ، در منطقه ٔ کوهستانی و معتدل هوایی واقع است و 357 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصول عمده اش بادام و گل سرخ و مویز و گردو و انجیر و شغل مردمش باغداری ...
-
نی چلان
لغتنامه دهخدا
نی چلان . [ ن َ چ َ ](اِخ ) دهی است از دهستان برادوست بخش صومای شهرستان ارومیه . در 23هزارگزی جنوب شرقی هشتیان ، در دره ٔ سردسیری واقع و دارای 201 تن سکنه است . آبش از رود نازلو، محصولش غلات و توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است . (از...
-
نی داود
لغتنامه دهخدا
نی داود. [ ن َ / ن ِ وو ] (اِ مرکب ) در موسیقی گوشه ای است از دستگاه همایون . (فرهنگ فارسی معین ).
-
نی دشت
لغتنامه دهخدا
نی دشت . [ ن َ دَ ] (اِخ ) نام مرتعی است از بخش رامسر شهرستان شهسوار. در 12هزارگزی جنوب غربی رامسر و در منطقه ٔ کوهستانی جنگلی واقع است و آب معدنی گازداری دارد که برای رفع سوء هاضمه مفید است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
نی دوده
لغتنامه دهخدا
نی دوده . [ ن َ / ن ِ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) آلتی است برای کشیدن شیره ٔ تریاک که مانند وافور دارای حقه ٔ گلی است و چوبی دارد و شیره را با چراغ به وسیله ٔ آن می کشند. (از فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده از فرهنگ فارسی معین ).
-
نی دوله
لغتنامه دهخدا
نی دوله . [ ن َ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیجنوند بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام . در 26هزارگزی جنوب غربی چرداول ، در منطقه ٔ کوهستانی گرمسیری واقع است و یکصد تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (...
-
نی ریز
لغتنامه دهخدا
نی ریز. [ ن َ ] (اِخ ) شعبه ای است از موسیقی . (رشیدی ) (برهان قاطع). نام شعبه ای است از پرده ٔ صفاهان . (غیاث اللغات ).