کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیکیتا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیکیتا
فرهنگ نامها
(تلفظ: niki tā) (= نیکتا) ، ← نیکتا .
-
واژههای مشابه
-
نیکی
فرهنگ نامها
(تلفظ: niki) خوب بودن ، خوبی ، نیکوکاری ، احسان ؛(در قدیم) آسایش ، رفاه ، ثواب اُخروی .
-
نیکی
لغتنامه دهخدا
نیکی . (حامص ) خوبی . حسن . مقابل عیب و بدی . صفت خوب و پسندیده : بر آغالش هر دو آغاز کردبدی گفت ونیکی همه راز کرد. بوشکور.به نیکی بباید تن آراستن که نیکی نشاید ز کس خواستن . فردوسی .بود نیکی تو از این بد فزون تو بودی به نیکی مرا رهنمون . فردوسی .وآن...
-
نیکی
واژگان مترادف و متضاد
احسان، خوبی، خیر، نکویی، نیکویی ≠ بدی
-
نیکی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) خوبی ، احسان .
-
نیکی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) niki ۱. خوبی.۲. احسان؛ نیکوکاری.
-
تا
واژگان مترادف و متضاد
۱. راس، لغایت، مادام ۲. دانه، شمار، عدد، تحفه، دست، طاقه، قلاده، لنگه، واحد ≠ جفت ۳. چین، ۴. لا، ورق ۵. جفت، عدیل، لنگه، مانند، مثل، نظیر، همسنگ، همانند، همسان، همتا ۶. به محض اینکه، همینکه ۷. سرانجام، عاقبت، فرجام ۸. که ۹. تا زم
-
تا
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (حر رب .) به معانی : 1 - اگر، مگر. 2 - همین که ، بی درنگ . 3 - عاقبت . 4 - زنهار، مبادا.
-
تا
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) مثل ، مانند.
-
تا
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) تخته ، ورق ، طاق ، طاقه .
-
تا
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (حر اض .) به معنی نهایت و انتها.
-
تا
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - خمیدگی کاغذ و پارچه ، شکن . 2 - لا، ورق . 3 - فرد، یک ، نقیض جفت .4 - لنگه چیزی ، نیمة بار.
-
تا
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - تار، مو. 2 - تار، سیم .
-
تا
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) عدد، شمار.