کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیکوکرشمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیکوکرشمه
لغتنامه دهخدا
نیکوکرشمه . [ ک ِ رِ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) طناز.خوش اطوار: لبیعة؛ زن نیکوکرشمه . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
لبقة
لغتنامه دهخدا
لبقة. [ ل َ ب ِ ق َ ] (ع ص ) تأنیث لَبِق . || زن نیکوکرشمه . (منتهی الارب ). لبیقة.
-
لعوب
لغتنامه دهخدا
لعوب . [ ل َ ] (ع ص ) زن بازیگر. || زن نیکوکرشمه ٔ نیکوناز. (منتهی الارب ).
-
هدکورة
لغتنامه دهخدا
هدکورة. [ هَُ رَ ] (ع ص ) زن جوان شگرف اندام نیکوکرشمه . || زن بسیارگوشت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به هدکر شود.
-
هیدکر
لغتنامه دهخدا
هیدکر. [ هََ دَ ک ُ ] (ع ص ) زن بسیارگوشت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). زن جوان شگرف اندام نیکوکرشمه . (اقرب الموارد). هیدکور. هیدکورة. (اقرب الموارد). || لبن خاثر. (اقرب الموارد). شیر دفزک . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به هیدکور شود.
-
هیدکور
لغتنامه دهخدا
هیدکور. [ هََ دَ ] (ع ص ) زن بسیارگوشت . هیدکر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پنهان شونده جهت فریفتن . (منتهی الارب ). || زن جوان شگرف اندام نیکوکرشمه . || شیردفزک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بیت هیدکورالاساطین ؛ سرای ثابت ستونها. (منتهی ...
-
شگرف اندام
لغتنامه دهخدا
شگرف اندام . [ ش َ / ش ِ گ َ اَ ] (ص مرکب ) زیبااندام .خوش تراش . (یادداشت مؤلف ): هرکیل و هرکلة و هرکولة؛دختر شگرف اندام نیکوخلقت خوش رفتار: هدکورة و هیدکور؛ زن جوان شگرف اندام نیکوکرشمه . (از منتهی الارب ). || عظیم الجثه . قوی جثه . قوی هیکل . (یا...