کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیکومعامله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیکومعامله
لغتنامه دهخدا
نیکومعامله . [ م ُ م َ ل َ / م ِ ل ِ ](ص مرکب ) خوش معامله . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || راست باز. (آنندراج ). بی ریا. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
ملیئه
لغتنامه دهخدا
ملیئه . [ م َ ءَ ] (ع ص ) مؤنث ملی ٔ؛ زن توانگر و مالدار و زن مالدار نیکومعامله . (ناظم الاطباء). رجوع به ملی ٔ شود.
-
ملی
لغتنامه دهخدا
ملی ٔ. [ م َ ] (ع ص ) توانگر. (مهذب الاسماء) (غیاث ). توانگر و مالدار یا مالدار نیکومعامله . ج ، مِلاء، مُلَآء،اَملِئاء. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). توانگر مالدار مقتدر یا خوش معامله . و مَلی ّ نیز گویندو در اکثر روایات همین صورت مسموع ...
-
ملاءة
لغتنامه دهخدا
ملاءة. [ م َ ءَ ] (ع مص ) زکام زده گردیدن .(از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). زکام زده گردیدن از امتلاء. (از اقرب الموارد). || توانگر مالدار و نیکومعامله گردیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به ملائت شود.