کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیکوصدقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیکوصدقه
لغتنامه دهخدا
نیکوصدقه . [ ص َ دَ ق َ / ق ِ ] (ص مرکب ) که انفاق و تصدق بسیار کند. که صدقه فراوان دهد : با ستمکاری مردی نیکو صدقه و نماز بود. (تاریخ بیهقی ص 420).
-
جستوجو در متن
-
سربسر
لغتنامه دهخدا
سربسر. [ س َ ب ِ س َ ] (ص مرکب ) برابر و این کنایه از امری است که زیان و سود او برابر باشد یا چیزی که از یکی طلب داشته باشد مساوی آن باشد که به او دادنی باشد میگوید سربسر شدیم . (آنندراج ) : یار من محتشمانند و مرا شاعر نام شاعرم لیکن با محتشمان سربسر...
-
جستن
لغتنامه دهخدا
جستن . [ ج َ ت َ ] (مص ) رها شدن . (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ). رهائی یافتن . رَستن . (ناظم الاطباء). خلاص شدن : ز بددست ضحاک تازی ببست به مردی ز چنگ زمانه بجست . فردوسی .که جستی سلامت ز کام نهنگ بگاه گریزش نکردی درنگ . فردوسی .پرستندگان آ...