کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیوفتادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیوفتادن
لغتنامه دهخدا
نیوفتادن . [ ن َ دَ] (مص منفی ) مقابل اوفتادن . رجوع به اوفتادن شود.
-
جستوجو در متن
-
نوفتادن
لغتنامه دهخدا
نوفتادن . [ دَ ] (مص منفی ) نیوفتادن . مقابل اوفتادن . رجوع به اوفتادن و افتادن شود.
-
نفتادن
لغتنامه دهخدا
نفتادن . [ ن َ ف ِ دَ / ن َ ف ُ دَ / ن َ دَ ] (مص منفی ) نیفتادن . نیوفتادن . ناافتادن . مقابل افتادن . رجوع به افتادن شود : هین کمالی دست آور تا تو هم از کمال دیگران نفتی به غم .مولوی .
-
شمعچه
لغتنامه دهخدا
شمعچه . [ ش َ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) شمع خرد استصباح را. (یادداشت مؤلف ). || تیر کوچک که زیردیوار یا سقف شکسته نهند نیوفتادن آنرا. (یادداشت مؤلف ). رجوع به شمع شود. || کبریت که به جای چوب ماده ٔ شمعی دارد. شمع سخت خرد که بر سر آن گوگرد باشد و چون کب...