کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیوشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نیوشیدن
/niyušidan/
معنی
گوش کردن؛ شنیدن: ◻︎ حدیث عشق از آن بطّال منیوش / که در سختی کند یاری فراموش (سعدی: ۱۴۸).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
hear, listen
-
جستوجوی دقیق
-
نیوشیدن
لغتنامه دهخدا
نیوشیدن . [ دَ ] (مص ) شنیدن . (غیاث اللغات ) (اوبهی ) (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) (جهانگیری ) (برهان قاطع) (آنندراج ) (رشیدی ). گوش کردن . (برهان قاطع) (آنندراج ). استماع کردن . شنودن . قبول کردن . پذیرفتن . (یادداشت مؤلف ) : آن جهان را بدین جهان...
-
نیوشیدن
فرهنگ فارسی معین
(نِ دَ) (اِمص .) گوش فرا دادن ، گوش کردن .
-
نیوشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: niyōšītan] [قدیمی] niyušidan گوش کردن؛ شنیدن: ◻︎ حدیث عشق از آن بطّال منیوش / که در سختی کند یاری فراموش (سعدی: ۱۴۸).
-
واژههای مشابه
-
سخن نیوشیدن
لغتنامه دهخدا
سخن نیوشیدن . [ س ُ خ َ دَ ] (مص مرکب ) سخن پذیرفتن . باور کردن سخن . سخن پذیرفتن : مگر دگر سخن دشمنان نیوشیدی که روی چون قمر از دوستان بپوشیدی .سعدی .
-
جستوجو در متن
-
نیوشا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: niyošāk] [قدیمی] niyušā = نیوشیدن
-
یوشیدن
لغتنامه دهخدا
یوشیدن . [ دَ ] (مص ) شنیدن و گوش دادن . (ناظم الاطباء). نیوشیدن و سماعت نمودن . (آنندراج ). و ظاهراً دگرگون شده ٔ نیوشیدن باشد. (یادداشت لغت نامه ). و رجوع به نیوشیدن شود.
-
ننیوشیدن
لغتنامه دهخدا
ننیوشیدن . [ ن َ دَ / ن َن ْ دَ] (مص منفی ) مقابل نیوشیدن . رجوع به نیوشیدن شود.
-
شنیدن
واژگان مترادف و متضاد
استماع، اصغا، شنودن، نیوشیدن ≠ گفتن
-
نوشیدنی
لغتنامه دهخدا
نوشیدنی . [ دَ ] (ص لیاقت ) نیوشیدنی . رجوع به نیوشیدن و نوشیدن (مدخل ِ دوم ) شود.
-
سمع
واژگان مترادف و متضاد
۱. گوش ≠ چشم، عین ۲. شنوایی ≠ گویایی ۳. اصغا، شنود ≠ گفت ۴. نیوشیدن
-
نیوشان
لغتنامه دهخدا
نیوشان . (نف ، ق ) شنونده . (از رشیدی ). شنوا. (انجمن آرا). در حال نیوشیدن . (یادداشت مؤلف ).
-
اصغا
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر، اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'esqā ۱. گوش دادن؛ گوش فراداشتن؛ گوش دادن به سخن کسی.۲. نیوشیدن؛ باجان و دل گوش دادن.
-
نانیوشیدن
لغتنامه دهخدا
نانیوشیدن . [ نیو دَ ] (مص منفی ) نشنیدن . مقابل نیوشیدن . || نشنودن . نپذیرفتن . قبول ناکردن .