کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نیو
/niv/
معنی
۱. جوان.
۲. دلیر؛ پهلوان: ◻︎ به مستی چنین گفت یک روز گیو / به رستم که ای نامبردار نیو (فردوسی: ۲/۱۰۴).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پهلوان، دلیر، شجاع، قهرمان، گرد، یل
دیکشنری
brave, fearless, intrepid
-
جستوجوی دقیق
-
نیو
فرهنگ نامها
(تلفظ: niv) (در قدیم) دلیر ، شجاع .
-
نیو
واژگان مترادف و متضاد
پهلوان، دلیر، شجاع، قهرمان، گرد، یل
-
نیو
لغتنامه دهخدا
نیو. (اِ) نوعی از دارچینی که به عربی قرفه خوانند. (ناظم الاطباء)(برهان قاطع) (از فرهنگ خطی ). راسن . (فرهنگ خطی ).
-
نیو
لغتنامه دهخدا
نیو. [ ن َ] (ص ) راست . نقیض کج . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).
-
نیو
لغتنامه دهخدا
نیو. [ نیوْ ] (ص ) مرد دلیر و مردانه . (لغت فرس اسدی ) (اوبهی ). بهادر. (برهان قاطع). گرد. دلاور. (جهانگیری ). شجاع . دلیر. پهلوان . (انجمن آرا) (برهان قاطع) (آنندراج ). دلیر مبارز. (صحاح الفرس ) : ز پیش شهنشاه برخاست گیوابا لشکری گشن و مردان نیو. فر...
-
نیو
فرهنگ فارسی معین
(ص .) دلیر، شجاع ، پهلوان .
-
نیو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: nēv] [قدیمی] niv ۱. جوان.۲. دلیر؛ پهلوان: ◻︎ به مستی چنین گفت یک روز گیو / به رستم که ای نامبردار نیو (فردوسی: ۲/۱۰۴).
-
نیو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مُمالِ ناو] [قدیمی] niv = ناودان
-
واژههای مشابه
-
پند نیو شان
واژهنامه آزاد
پندشنو/ پند پذیر
-
کاواکان یا توتیاء البحر اقیانوس که بیشتر درسواحل نیو انگلند زندگی میکندستاره دریایی
دیکشنری فارسی به عربی
قنديل البحر
-
جستوجو در متن
-
nouveau
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیو
-
California newt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیو کالیفرنیا
-
New England
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیو انگلند