کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیم لنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نیم بر
لغتنامه دهخدا
نیم بر. [ ب َ ] (اِ مرکب ) نام فنی است در کشتی گیری . (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ) : تلخ و تند است ز چشمت نظری می خواهدآسمان از نگهت نیم بری می خواهد. میرنجات (از آنندراج ).|| (ص مرکب ) نیم ور. کج شده و به یک پهلو افتاده . رجوع به نیم ور شود.
-
نیم برش
لغتنامه دهخدا
نیم برش . [ ب ِ رِ ] (ص مرکب ) نیم برشت . (آنندراج ).
-
نیم برشت
لغتنامه دهخدا
نیم برشت . [ ب ِ رِ ] (ن مف مرکب ) کمی برشته شده . (یادداشت مؤلف ). || تخم مرغ نیم پخت . نیم برش . (آنندراج ). رعاد.نیم بند. ظاهراً نیم روی امروزین . (یادداشت مؤلف ) : اندکی نان اندر ماءالعسل ترید کنند یا خایه ٔ مرغ نیم برشت دهند. (ذخیره ٔ خوارزمشا...
-
نیم برشته
لغتنامه دهخدا
نیم برشته . [ ب ِ رِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نیم برشت . نیم تف داده . که کاملاً برشته نشده باشد.
-
نیم بریان
لغتنامه دهخدا
نیم بریان . [ ب ِ ] (ص مرکب ) که کاملاً بریان نشده است .
-
نیم بسمل
لغتنامه دهخدا
نیم بسمل . [ ب ِ م ِ ] (ص مرکب ) ذبیح ناقص ، و بسمل را به فارسی کشتار گویند. (آنندراج ). نیم کشته . مذبوحی که هنوز جان داشته باشد. (ناظم الاطباء). مرغی که سر آن بریده باشند و هنوز در حال طپیدن باشد. که مقداری از گردن او بریده باشند و سر جدا نشده باشد...
-
نیم بطر
لغتنامه دهخدا
نیم بطر. [ ب ُ ] (اِ مرکب ) نیم بطری . شیشه ای به اندازه ٔ نصف بطر. (یادداشت مؤلف ).
-
نیم بطری
لغتنامه دهخدا
نیم بطری . [ ب ُ ] (اِ مرکب ) نیم بطر. رجوع به نیم بطر شود.
-
نیم بلوک
لغتنامه دهخدا
نیم بلوک . [ ب ُ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش قاین شهرستان بیرجند است . موقعیت دهستان کوهستانی و هوای آن معتدل مرطوب و در منطقه ٔ قاینات خوش آب و هوا و حاصلخیزترین دهستانها محسوب می شود. آب در تمام نقاط دهستان شیرین و گواراست . محصول عمده ٔ این ...
-
نیم بند
لغتنامه دهخدا
نیم بند. [ ب َ ] (ن مف مرکب ) مایعی که بر اثر حرارت کم هنوز منعقد و بسته و سفت نشده باشد مانند تخم مرغ نیم بند و همچنین مایعی که بر اثربرودت کم هنوز منجمد نشده باشد چون بستنی نیم بند.- تخم مرغ نیم بند ؛ تخم مرغ که حرارت بدان حد به وی رسد که سفیده ٔ آ...
-
نیم بوسه
لغتنامه دهخدا
نیم بوسه . [ س َ / س ِ ] (اِ مرکب )بوسه ای کوتاه و شتاب زده . بوسه ای مختصر : به نیم بوسه ز من خواستی هزار سجودبه یک جواب ز من خواستی هزار سؤال . فرخی .به نیم بوسه دعائی بخر ز اهل دلی که کید دشمنت از جان و جسم دارد باز.حافظ.
-
نیم بها
لغتنامه دهخدا
نیم بها. [ ب َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) نصفه قیمت . به قیمتی معادل نصف قیمت واقعی . ثمن بخس . رجوع به نیمه بها شود.
-
نیم بهر
لغتنامه دهخدا
نیم بهر. [ ب َ ] (اِ مرکب ) یکی از قسمت های بروج نظیر هفت بهر و دوازده بهر در نجوم . (از مقدمه ٔ التفهیم ). نیز رجوع به نیم بهره شود.
-
نیم بهره
لغتنامه دهخدا
نیم بهره . [ ب َ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح نجوم ) هر یک از نیمه های برج متعلق به شمس یا قمر. نیمه ٔ اول هر برج مذکر متعلق به شمس و نیمه ٔ آخر متعلق به قمر است و نیمه ٔ اول هر برج مؤنث متعلق به قمر و نیمه ٔ آخر متعلق به شمس است . (یادداشت مؤلف از...
-
نیم بیت
لغتنامه دهخدا
نیم بیت . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) مصراع . یک لنگه از دو لنگه بیت شعر. رجوع به مصراع شود.