کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیم دست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نیم دست
/nimdast/
معنی
۱. تخت؛ مسند: ◻︎ دست آفت بدو چگونه رسد / تا در او نیمدست دستور است (انوری: ۶۷).
۲. [قدیمی] نیمکت.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیم دست
لغتنامه دهخدا
نیم دست . [ دَ ] (اِ مرکب ) مسند کوچک . (رشیدی ) (جهانگیری ) (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). تخت خرد. مسند خرد. (فرهنگ خطی ). چه ، دست به معنی صدر و مسند عالی است . (برهان قاطع) (آنندراج ) : دست آفت بدو چگونه رسدکه در او نیم دست د...
-
نیم دست
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِمر.) تخت ، مسند کوچک .
-
نیم دست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) nimdast ۱. تخت؛ مسند: ◻︎ دست آفت بدو چگونه رسد / تا در او نیمدست دستور است (انوری: ۶۷).۲. [قدیمی] نیمکت.
-
واژههای مشابه
-
semi-consonant
نیمهمخوان، نیمصامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← نیمواکه
-
hemihydrate
نیمآبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ویژگی هیدرات بلورینی که بهازای هر دو واحد مولکولی در ترکیب، دارای یک آب تبلور باشد
-
flag station
نیمایستگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی ایستگاه بستۀ دارای ساختمان و سکو و در برخی موارد خطوط کناری و کارمند
-
semigloss
نیمبرّاق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ویژگی سطحی که میزان برّاقیت آن در زاویۀ 60 درجه در گسترۀ 40 تا 55 قرار دارد
-
half price
نیمبها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] قیمتی معادل نصف قیمت معمول
-
semitone
نیمپرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] کوچکترین فاصلۀ میان دو نُت بلافصل در موسیقی غربی
-
parboiled
نیمپز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ویژگی برخی مواد غذایی که عمل پخت ناقص برای تغییر برخی از خصوصیات بر روی آن انجام گیرد
-
semicure
نیمپزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] پخت اولیۀ محصول یا بخشی از آن
-
half-width
نیمپهنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] برای تابعی که دارای مقدار بیشینه است و در دو طرف آن تابع بهسرعت کاهش مییابد، فاصلۀ میان دو مقدار از متغیر مستقل که در آنها مقدار تابع، نصف مقدار بیشینه است
-
half-cell
نیمپیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] الکترود واحدی که در یک محلول برقکاف قرار گرفته است
-
semivariogram
نیمتغییرنگاشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] نموداری که نصف تغییرنگاشت را نشان میدهد