کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیم بند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نیم بند
/nimband/
معنی
۱. تخم مرغ یا چیز دیگر که خوب پخته و سفت نشده باشد.
۲. [عامیانه، مجاز] چیزی ناقص و ناتمام.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیم بند
لغتنامه دهخدا
نیم بند. [ ب َ ] (ن مف مرکب ) مایعی که بر اثر حرارت کم هنوز منعقد و بسته و سفت نشده باشد مانند تخم مرغ نیم بند و همچنین مایعی که بر اثربرودت کم هنوز منجمد نشده باشد چون بستنی نیم بند.- تخم مرغ نیم بند ؛ تخم مرغ که حرارت بدان حد به وی رسد که سفیده ٔ آ...
-
نیم بند
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (ص مر.) 1 - نه کاملاً مایع و نه کاملاً جامد. 2 - ناقص .
-
نیم بند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) nimband ۱. تخم مرغ یا چیز دیگر که خوب پخته و سفت نشده باشد.۲. [عامیانه، مجاز] چیزی ناقص و ناتمام.
-
نیم بند
دیکشنری فارسی به عربی
ناعم
-
نیم بند
لهجه و گویش تهرانی
نیم پخته،نصفه و نیمه، نیمه کاره، بی محتوا
-
نیم بند
لهجه و گویش تهرانی
ناقص
-
واژههای مشابه
-
semi-consonant
نیمهمخوان، نیمصامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← نیمواکه
-
hemihydrate
نیمآبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ویژگی هیدرات بلورینی که بهازای هر دو واحد مولکولی در ترکیب، دارای یک آب تبلور باشد
-
flag station
نیمایستگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی ایستگاه بستۀ دارای ساختمان و سکو و در برخی موارد خطوط کناری و کارمند
-
semigloss
نیمبرّاق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ویژگی سطحی که میزان برّاقیت آن در زاویۀ 60 درجه در گسترۀ 40 تا 55 قرار دارد
-
half price
نیمبها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] قیمتی معادل نصف قیمت معمول
-
semitone
نیمپرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] کوچکترین فاصلۀ میان دو نُت بلافصل در موسیقی غربی
-
parboiled
نیمپز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ویژگی برخی مواد غذایی که عمل پخت ناقص برای تغییر برخی از خصوصیات بر روی آن انجام گیرد
-
semicure
نیمپزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] پخت اولیۀ محصول یا بخشی از آن