کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیم بطری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
child's portion
نیمخوراک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نصف مقدار غذای یک فرد بالغ در یک وعده
-
profile 5
نیمرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] طرحی کلی از ویژگیهای شخصیتی فرد
-
semiconductor
نیمرسانا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] مادۀ بلورینی که رسانندگی الکتریکی آن از فلزات کمتر و از عایقها بیشتر است
-
hemimicelle, half-micelle
نیمریشال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] انبوههای از مولکولهای سطحفعال جذبشده به سطح که یک تکلایۀ متمایز تشکیل میدهد
-
pidgin
نیمزبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] زبانی فاقد گویشور بومی و در مقایسه با دیگر زبانها، دارای دستور و واژگان محدود و ساده، که برای برقراری ارتباط میان افراد مناطقی که گویشورانی با زبانهای مختلف دارند شکل میگیرد
-
penumbra
نیمسایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک، نجوم] [فیزیک- اپتیک] قسمتی از سایه که فقط با بخشی از چشمۀ نور روشن شده است [نجوم] 1. ناحیهای که در هنگام گرفت در تاریکی جزئی اطراف سایه است 2. ناحیهای از هر لکۀ خورشیدی که تیرگی کمتری دارد و ناحیۀ تیرۀ مرکزی را احاطه کرده است
-
mediocris
نیمستبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] گونهای از ابرهای کومهای با گسترش قائم متوسط که در قلۀ آن برجستگیهای نسبتاً کوچکی دیده میشود
-
hemicellulose
نیمسلولوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی پلیساکارید در دیوارههای یاختههای گیاه که زنجیرههای شاخهدار آن به ریزلیفچههای (microfibril) سلولوز متصل میشوند و ساختار شبکهای تشکیل میدهند
-
semimetric
نیمسنجه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
SIPN, semi-IPN
نیمشبدر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ← نیمشبکۀ بسپاری درهمخلیده
-
translucidus
نیمشفاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابری با تکه یا برگه یا لایۀ گسترده که بخش بیشتری از آن چنان است که مکان خورشید یا ماه از پشت آن پیداست؛ این اصطلاح همراه با ابرهای فرازکومهای و فرازپوشنی و پوشنکومهای و پوشنی میآید
-
نیمصامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← نیمواکه
-
half-life
نیمعمر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک، علوم جَوّ، فیزیک] زمان لازم برای از بین رفتن نیمی از اتمهای یک مادۀ پرتوزا در فرایند واپاشی
-
half cadance, semi-cadence, half close
نیمفرود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] فرودی که از پیوند آکورد هر درجه با آکورد درجۀ پنجم حاصل میشود
-
paretic
نیمفلج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ویژگی فرد یا اندام یا عضو دچار نیمفلجی؛ مربوط به نیمفلجی