کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیمواکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
anaptyxis
واکهافزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایند افزایش یک واکه میان دو همخوان متوالی
-
anaptyctic
واکۀ افزوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] واکهای که ازطریق واکهافزایی افزوده میشود متـ . افزوده
-
واکۀ دوگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← واکۀ مرکب
-
monophthong
واکۀ ساده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] واکه/ مصوتی که کیفیت آن درطی تولید یک هجا ثابت میماند متـ . مصوت ساده
-
ablaut, vowel gradation, gradation, apophony
واکهگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] تغییرات واکهای در ستاک با انگیزش ساختواژی
-
diphthong
واکۀ مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] واکهای که در یک هجا کیفیت آن بهطور محسوس تغییر کند متـ . واکۀ دوگانه، مصوت مرکب، مصوت دوگانه
-
semi-consonant
نیمهمخوان، نیمصامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← نیمواکه
-
triphthong
واکۀ سهگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] واکهای که کیفیت آن بهطور محسوس درطی تولید یک هجا دو بار تغییر میکند متـ . مصوت سهگانه
-
vowel harmony
هماهنگی واکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایندی که در طی آن یک یا چند مشخصه از دو واکه که در دو هجای مجاور هم قرار دارند با یکدیگر همگون شوند متـ . هماهنگی مصوتی
-
monophthongization
سادهشدگی واکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایند تبدیل واکۀ مرکب به واکۀ ساده متـ . سادهشدگی مصوت
-
diphthongization
دوگانهشدگی واکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایند تبدیل واکۀ ساده به واکۀ مرکب متـ . دوگانهشدگی مصوت
-
واکه دار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حرف العلة
-
hemihydrate
نیمآبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ویژگی هیدرات بلورینی که بهازای هر دو واحد مولکولی در ترکیب، دارای یک آب تبلور باشد
-
flag station
نیمایستگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی ایستگاه بستۀ دارای ساختمان و سکو و در برخی موارد خطوط کناری و کارمند
-
semigloss
نیمبرّاق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ویژگی سطحی که میزان برّاقیت آن در زاویۀ 60 درجه در گسترۀ 40 تا 55 قرار دارد