کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیمکره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نیمکره
/nimkore/
معنی
نصف کرۀ زمین که بهوسیلۀ خط فرضی استوا جدا شده است: نیمکرۀ شمالی، نیمکرۀ جنوبی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیمکره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] (جغرافیا) nimkore نصف کرۀ زمین که بهوسیلۀ خط فرضی استوا جدا شده است: نیمکرۀ شمالی، نیمکرۀ جنوبی.
-
واژههای همآوا
-
نیم کره
لغتنامه دهخدا
نیم کره . [ک ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) نصفی از کره ٔ زمین : نیم کره ٔ شمالی . نیم کره ٔ جنوبی .- نیم کره ٔ مغز ؛ هر یک از دو قسمت چپ و راست مغز. (لغات فرهنگستان ).
-
نیم کره
فرهنگ فارسی معین
(کُ رَ یا رِ) (اِمر.) هر نیمة کرة زمین که به وسیلة خط استوا جدا شده .
-
جستوجو در متن
-
hemispheres
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمکره ها، نیمکره، نیم گردی
-
demicircle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمکره ای
-
hemisphered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمکره
-
eastern hemisphere
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمکره شرقی
-
right hemisphere
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمکره راست
-
northern hemisphere
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمکره شمالی
-
southern hemisphere
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمکره جنوبی
-
western hemisphere
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمکره غربی
-
cerebellar hemisphere
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمکره مخچه
-
cerebral hemisphere
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمکره مغزی