کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیمه تابستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
second half
نیمۀ دوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] بخش دوم بازی یا مسابقه پس از وقت استراحت بین دو نیمه
-
semi-productive
نیمهزایا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در صرف، ویژگی صورتها و الگوها و قواعدی که برای ساخت صورتهای جدید بهطور محدود به کار میروند
-
partial cloverleaf
نیمهشبدری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] تقاطع ناهمسطح شبدری که کمتر از چهار شاخه داشته باشد
-
hypomania
نیمهشیدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] حالتی خُلقی شبیه شیدایی که در آن فرد فاقد علائم روانپریشانه است و نیاز به بستری شدن ندارد و اختلال محسوس در کارکرد او مشاهده نمیشود
-
نیمهکامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← تعرفۀ نیمهکامل
-
hemianopic
نیمهکور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] فرد مبتلا به نیمهکوری
-
hemianopia, hemianopsia
نیمهکوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] کوری فقط در یک چشم
-
نیمهنهایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← مرحلۀ نیمهنهایی
-
نیمه زدن
لغتنامه دهخدا
نیمه زدن . [ م َ / م ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) خشت نیمه به قالب کردن برای تهیه ٔ نیمه ٔ آجر.
-
نیمه آجر
لغتنامه دهخدا
نیمه آجر. [ م َ/ م ِ ج ُ ] (اِ مرکب ) آجر نصفه . رجوع به نیمه شود.
-
نیمه آستین
لغتنامه دهخدا
نیمه آستین . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) جامه ٔ متعارف کوتاه آستین . (آنندراج ). نوعی از کرته . (ناظم الاطباء).
-
نیمه ابری
لغتنامه دهخدا
نیمه ابری . [ م َ / م ِ اَ ] (ص نسبی ) هوائی که ابر قسمتی از آن را پوشانده باشد نه همه را. (فرهنگ فارسی معین ).
-
نیمه باز
لغتنامه دهخدا
نیمه باز. [ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) که تمام باز نباشد و کمی باز باشد. دری که تمام گشوده نباشد. || صندوق و بسته ای که گوشه ای از آن باز باشد. نیم باز.
-
نیمه بخش
لغتنامه دهخدا
نیمه بخش . [ م َ / م ِ ب َ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح کشتی ) آن است که کشتی گیر پای حریف را بگیرد و بالای خود برد و به یک دست بگیرد و یک پا و یک دستش رها کند، دیگر آنکه پا در میان پا نهد و پا به کمر زند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
نیمه بها
لغتنامه دهخدا
نیمه بها. [ م َ / م ِ ب َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) نیم بها. نصف قیمت . ثمن بخس .- نیمه بها فروختن ؛ به نصف قیمت واقعی فروختن : بروجه گزاف به نیمه بها بفروخت . (کلیله و دمنه ).