کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیمهکوری همسو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نیمة
لغتنامه دهخدا
نیمة. [ م َ ](ع اِ) خوابیدگی . هیأت خواب . (منتهی الارب ). اسم است از نوم . (از متن اللغة). گویند: فلان حسن النیمة. || قوت شبانه . (ناظم الاطباء). قوت یک شبه . گویند: ما له نیمة لیلة. (از متن اللغة) (از منتهی الارب ).
-
at the dip
نیمهافراشته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] حالتی که در آن پرچم در میانۀ میلۀ پرچم، به نشانۀ آماده بودن کشتی، برای عملیات یا احترام به ناو دیگر قرار دارد
-
first half
نیمۀ اول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] بخش اول بازی یا مسابقه پیش از وقت استراحت بین دو نیمه
-
hyalocrystalline, semicrystalline
نیمهبلورین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ویژگی بافتی که در آن نسبت حجمی درشتبلورها و زمینۀ شیشهای برابر یا تقریباً برابر باشد
-
نیمهپایانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← مرحلۀ نیمهنهایی
-
semipermeable
نیمهتراوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ویژگی سنگ یا رسوب یا خاکی که بخشی از یک سیال را از خود عبور میدهد
-
semisolid
نیمهجامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] ویژگی دارویی که حالتی بین مایع و جامد دارد
-
semiarid
نیمهخشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ویژگی اقلیمی با بارش سالانۀ بسیار کم، معمولاً از 250 تا 500 میلیمتر
-
hypidiomorphic, hypautomorphic
نیمهخودریخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← نیمهخوشوجه
-
hypidioblast, subidioblast
نیمهخودشکفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دانۀ کانی جدیدی که براثر دگرگونی به وجود آمده و تنها بخشهایی از آن دارای وجوه بلوری است
-
hypidioblastic
نیمهخودشکفتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مربوط به نیمهخودشکفت سنگ دگرگونی یا بافت آن
-
semifalcate
نیمهداسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی به شکل داس در گیاهان که در امتداد خط تقارن به دونیم شده است متـ . نیمهداسیشکل semifalciform
-
second half
نیمۀ دوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] بخش دوم بازی یا مسابقه پس از وقت استراحت بین دو نیمه
-
semi-productive
نیمهزایا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در صرف، ویژگی صورتها و الگوها و قواعدی که برای ساخت صورتهای جدید بهطور محدود به کار میروند
-
partial cloverleaf
نیمهشبدری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] تقاطع ناهمسطح شبدری که کمتر از چهار شاخه داشته باشد