کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیمرو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نیمرو
معنی
1 - (ص مر.) دانة گوهر که یک طرف آن مدور و طرف دیگرش پهن باشد. 2 - نیم برشته ؛ تخم مرغِ ~ تخم مرغ سرخ شده در روغن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیمرو
فرهنگ فارسی معین
1 - (ص مر.) دانة گوهر که یک طرف آن مدور و طرف دیگرش پهن باشد. 2 - نیم برشته ؛ تخم مرغِ ~ تخم مرغ سرخ شده در روغن .
-
واژههای همآوا
-
نیم رو
لغتنامه دهخدا
نیم رو. (اِ مرکب ) نیم رخ . نیمی از صورت . نیمی از رخسار. || طعامی که از تخم مرغ در روغن داغ پخته تهیه کنند. تخم مرغی که در روغنی بر آتش جوشان بشکنند و بپزند. || (ص مرکب ) گوهر و مروارید که از یک طرف گرد و از طرف دیگر مستوی باشد. (آنندراج ). جواهر و ...
-
نیم رو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نیمروی› nimru ۱. نیمرخ؛ یک طرف صورت؛ یک سمت چهره: ◻︎ نیمرو خاکین چو بوسم پای تو / بر سر از تو تاج تمکین آورم (خاقانی: ۶۴۴).۲. غذایی که از سرخکردن تخم پرندگان، بهویژه مرغ خانگی در روغن تهیه میشود، بهصورتی که سفیدۀ آن ببندد.
-
جستوجو در متن
-
semirare
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمرو
-
خاگینه
لهجه و گویش تهرانی
نیمرو که روی آن خاکه قند میریزند
-
املت
لغتنامه دهخدا
املت . [ اُ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) خوراکی است که با تخم مرغ و مواد دیگر تهیه کنند. خاگینه . نیمرو. (فرهنگ فارسی معین ).
-
مرغانه ماست
لغتنامه دهخدا
مرغانه ماست . [ م ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) طعامی که از تخم مرغ و ماست و روغن کنند. خورش که از تخم مرغ و ماست کنند. طعامی که از خایه ٔ مرغ و ماست کنند. نیمرو که ماست در آن کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا).