کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیشدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نیشدار
مترادف و متضاد
اهانتآمیز، تند، زننده، کنایهآمیز، گزنده
دیکشنری
sharp, snide
-
جستوجوی دقیق
-
نیشدار
لغتنامه دهخدا
نیشدار. (نف مرکب ) صاحب نیش . دارنده ٔ نیش . آنکه نیش دارد چون عقرب و مانند آن . (یادداشت مؤلف ). گزنده . نیش زن : بیندیش از آن پشّه ٔ نیشدارکه نمرود را گفت سر پیش دار. نظامی .|| ذوناب . آنکه نیش دارد. (فرهنگ فارسی معین ). حیوان درنده . || آزارنده ....
-
نیشدار
واژگان مترادف و متضاد
اهانتآمیز، تند، زننده، کنایهآمیز، گزنده
-
نیشدار
دیکشنری فارسی به عربی
جارح , حارق , حريص , ساخر , محزن , مدبب
-
واژههای مشابه
-
سخن نیشدار
دیکشنری فارسی به عربی
حکمة
-
واژههای همآوا
-
نیش دار
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) 1 - آن که نیش دارد. 2 - دارای نوک تیز. 3 - اهانت آمیز.
-
نیش دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) nišdār ۱. دارای نیش.۲. [مجاز] زننده و آزاردهنده.
-
جستوجو در متن
-
اِیزایى
لهجه و گویش بختیاری
eyzâi متلک، سخن نیشدار.
-
گَزِنَّه
لهجه و گویش بختیاری
gazenna گزنده، حشره نیشدار.
-
گزنده
واژگان مترادف و متضاد
۱. تلخ، تند، تیز، نیشدار ۲. هار
-
caustic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوزاننده، تند، نیشدار، تیز، سوزش اور، هجوامیز
-
حارق
دیکشنری عربی به فارسی
نيشدار , تند , تيز , هجو اميز , سوزش اور
-
مدبب
دیکشنری عربی به فارسی
تيز , نوک دار , کنايه دار , نيشدار