کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیست در جهان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیست در جهان
لهجه و گویش تهرانی
چیزی که وجود ندارد
-
واژههای مشابه
-
نیست بند
لغتنامه دهخدا
نیست بند. [ ب َ ] (ن مف مرکب ) مقابل هست بند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به هست بند شود.
-
نیست کن
لغتنامه دهخدا
نیست کن . [ ک ُ ] (نف مرکب ) نابودکننده . فانی کننده . (ناظم الاطباء). معدوم کننده : اول و آخر به وجود وصفات هست کن و نیست کن کاینات .نظامی .
-
لازم نیست
فرهنگ واژههای سره
نیاز نیست
-
حساب نیست
لغتنامه دهخدا
حساب نیست . [ ح ِ ] (جمله ٔ فعلیه ) درست نیست . صحیح نیست .- امثال :داشتم ، داشتم حساب نیست . دارم ، دارم حساب است .
-
سربه نیست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه، مجاز] sarbenist نابود؛ معدوم.〈 سربهنیست شدن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز] معدوم شدن.〈 سربهنیست کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه، مجاز] معدوم ساختن؛ نابود کردن.
-
درست نیست
دیکشنری فارسی به عربی
لا أساس له من الصحة
-
خیالی نیست
لهجه و گویش تهرانی
مهم نیست
-
حالش نیست
لهجه و گویش تهرانی
نمی توانم
-
نیست و نابود
لغتنامه دهخدا
نیست و نابود. [ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) به کلی از میان رفته . (یادداشت مؤلف ). معدوم .- نیست و نابود شدن ؛ به کلی از میان بشدن . (یادداشت مؤلف ).- نیست و نابود کردن ؛ یک باره و به کلی معدوم کردن و از بین بردن .
-
قابل مطالعه نیست
فرهنگ واژههای سره
خواندنی نیست
-
هست و نیست
لغتنامه دهخدا
هست و نیست . [ هََ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کون و فساد. بودونبود. رجوع به ترکیب های مدخل هست شود. || تمام دارایی . مایملک : هست ونیست من همین خانه است ؛ جز این چیزی ندارم . (یادداشت به خط مؤلف ).
-
سر به نیست
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بِ) (ص مر.) (عا.) نابود، معدوم .
-
هست و نیست
فرهنگ فارسی معین
(هَ تُ)(اِمر.)(عا.)همة موجودی و دارایی .