کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نیستان
/neyestān/
معنی
جایی که نی فراوان روییده باشد؛ نیزار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بیشهزار، غابه، نیزار
دیکشنری
canebrake
-
جستوجوی دقیق
-
نیستان
لغتنامه دهخدا
نیستان . [ ن َ / ن ِ ی ِ / ن َ ی َ/ ن َ / ن ِ س ِ ] (اِ مرکب ) نی زار. آنجا که نی فراوان روید. اجمه : ز نیزه نیستان شد آوردگاه بپوشید دیدار خورشید و ماه . فردوسی .گهی شاد بر تخت دستان بدی گهی در شکار نیستان بدی . فردوسی .سپاهش ز دریا به یکسو شدندبدان...
-
نیستان
لغتنامه دهخدا
نیستان . [ ن َ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کورگ سردشت ، بخش سردشت ، شهرستان مهاباد. در 23هزارگزی شمال شرقی سردشت و 3هزارگزی شرق جاده ٔ سردشت به مهاباد، در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوایی واقع است و 292 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ سردشت و محصولش غل...
-
نیستان
واژگان مترادف و متضاد
بیشهزار، غابه، نیزار
-
نیستان
فرهنگ فارسی معین
(نِ یا نَ یَ)(اِ.) نی زار، کشت زار نیشکر.
-
نیستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) neyestān جایی که نی فراوان روییده باشد؛ نیزار.
-
جستوجو در متن
-
نالستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] nālestān نیستان؛ نیزار.
-
نیزار
واژگان مترادف و متضاد
بیشه، بیشهزار، نیستان
-
canebrakes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
canebrakes، نیزار، نیستان
-
canebrake
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کبریاک، نیزار، نیستان
-
نیزار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) neyzār جایی که نی فراوان روییده باشد؛ نیستان.
-
غاب
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) جِ غابه ؛ بیشه ها، نیستان ها.
-
سمر
لغتنامه دهخدا
سمر. [ س ُ م َ ] (اِ) نیستان . (از ناظم الاطباء).
-
قصبا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قصباء] [قدیمی] qasbā ۱. نیزار؛ نیستان.۲. دستۀ نی.
-
بیشه
واژگان مترادف و متضاد
۱. اجم، جنگل، جنگلزار، کنام، نیزار، نیستان ۲. بیدزار، بیدستان