کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیروی ذخیره ونهانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
task force
نیروی رزمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] یگانهای موقتی که زیر نظر یک فرمانده عمل میکنند و مأموریت یا عملیات ویژهای بر عهده دارند
-
colour force
نیروی رنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نیرویی که کوارکها را در هادرونها به هم پیوند میدهد
-
colour force
نیروی رنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نیرویی که کوارکها را در هادرون مقید نگه میدارد
-
Army
نیروی زمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] در بعضی کشورها دو یا سه سپاه و یگانهای کمکی آنها که قابلیت عملیاتی مستقل دارند و معمولاً دارای یک ستاد و قرارگاه فرماندهی هستند
-
buoyancy 2, buoyant force
نیروی شناوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نیرویی که شاره به جسم فرورفته یا شناور در آن وارد میکند
-
normal force
نیروی عمودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مؤلفهای از نیروی وارد بر سطح که بر آن عمود است
-
space force
نیروی فضایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مجموعۀ سامانههای فضایی و زمینی و تجهیزات و تسهیلات و سازمانها و نیروی انسانی مورد نیاز برای دسترسی به فضا و بهرهبرداری از آن و واپایش آن در جهت تأمین امنیت ملی
-
drawbar force
نیروی قلاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نیرویی که قلاب از لوکوموتیو به واگن یا از واگن به واگنی دیگر وارد میآورد
-
strong force
نیروی قوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نیرویی که اجزای درون هسته را در کنار هم نگه میدارد و یکی از چهار نیروی بنیادی طبیعت است متـ . برهمکنش قوی strong interaction
-
drawing weight/ draw weight
نیروی کشش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نیرویی که برای کشیدن کمان و رسیدن به وضعیت تمامکشش صرف میشود
-
tide-generating force, tide-producing force
نیروی کِشَندزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، ژئوفیزیک، مهندسی نقشهبرداری] نیروی گرانشی ایجادکنندۀ کِشَند
-
Coriolis force
نیروی کوریولیس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نیروی ظاهری بر ذرات متحرک در دستگاه مختصات نالَختی
-
gravitational force
نیروی گرانشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نیروی جاذبۀ بین اجسامِ دارای جِرم که ناشی از گرانش است
-
force of gravity, gravity force, gravity vector
نیروی گرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] مجموع نیروی گرانشی و نیروی مرکزگریز وارد بر واحد جرم بر روی زمین
-
cornering force, side force
نیروی گردش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار- تایر] نیرویی که باعث میشود خودرو بتواند پیچ جاده را طی کند؛ جهت این نیرو مخالف نیروی مرکزگریزی است