کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تصمیم گرفتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اراده کردن، عزم کردن ۲. قصد کردن، نیت کردن ۳. مصمم شدن
-
effect
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اثر، نتیجه، مفهوم، کار موثر، نیت، اجرا کردن، عملی کردن
-
شست کردن
لغتنامه دهخدا
شست کردن . [ ش ِ ک َ دَ] (مص مرکب ) قصد کردن و نیت کردن . (ناظم الاطباء).
-
احرام بستن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) آهنگ کردن ، قصد و نیت کردن .
-
جزم کردن
لغتنامه دهخدا
جزم کردن . [ ج َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نیت استوار کردن . قطع کردن . دل نهادن بر : عزم کردم و نیت جزم که بقیت عمر فرش هوس درنوردم . (گلستان ). رجوع به جزم شود.
-
will
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اراده، خواست، وصیت، میل، قصد، وصیتنامه، نیت، خواهش، مشیت، ارزو، خواستن، اراده کردن، وصیت کردن، میل کردن، خواستاربودن، فعل کمکی'خواهم'
-
قامت بستن
لهجه و گویش تهرانی
در شروع نماز دست را بموازات گوش بردن و نیت کردن
-
عمد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'amd ۱. قصد کردن؛ آهنگ کاری کردن.۲. (صفت) ویژگی عملی که با قصد و نیت انجام شده باشد.
-
whittles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیت، چاقو، ساطور، تراشیدن، بریدن، با چاقو تیز کردن و تراشیدن
-
اخلاص
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) پاک کردن ، ویژه کردن . 2 - (مص ل .) دوستی پاک و بی ریا داشتن ، خلوص نیت داشتن .
-
اتفاق ساختن
فرهنگ فارسی معین
(اِ تَّ . تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) نیّت و تصمیم را استوار کردن .
-
سبیل راندن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) انفاق کردن ، مالی یا چیزی را به نیت بخشیدن .
-
س
دیکشنری عربی به فارسی
بايد , بايست , بايستي , فعل معين , خواست , اراده , ميل , خواهش , ارزو , نيت , قصد , وصيت , وصيت نامه , خواستن , اراده کردن , وصيت کردن , ميل کردن , فعل کمکي خواهم
-
قصد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] qasd ۱. آهنگ؛ عزم.۲. منظور؛ مقصود.۳. سوءِ نیت.〈 قصد داشتن: (مصدر متعدی) عزم و آهنگ داشتن.〈 قصد قربت: آهنگ کاری نیکو کردن با نیت تقرب به خدا.〈 قصد کردن: (مصدر لازم) آهنگ کردن؛ عزم کردن: ◻︎ کجا گویم که با این درد جانسوز...
-
تحریمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: تحریمَة] ‹تحرمه› [قدیمی] tahrime تکبیری که بعد از نیت نماز میگویند و آن بر خود حرام کردن کلام یا امر دیگری است که مربوط به نماز نباشد.