کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیاکان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نیاکان
/niyākān/
معنی
اجداد؛ پدران.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آباء، اجداد، اسلاف، پدران، نیا، نیاگان ≠ اخلاف
دیکشنری
forefather, forerunner, ancestors, ancestry, family tree, father, pedigree
-
جستوجوی دقیق
-
نیاکان
لغتنامه دهخدا
نیاکان . (اِ) ج ِ نیا. رجوع به نیا و نیاک شود : نیاکان بیدار شاهان ماستوده دل و نیکخواهان ما. فردوسی .نگه کن کنون تا نیاکان ماگزیده جهاندار و پاکان ما. فردوسی .نیاکانتان پهلوانان بدندز تخم بزرگان و شاهان بدند. فردوسی .که بدان حضرت و جدان و نیاکانش پی...
-
نیاکان
لغتنامه دهخدا
نیاکان . (اِخ ) دهی است از دهستان شوراب بخش اردل شهرستان شهرکرد. در 52هزارگزی شمال غربی اردل در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوایی واقع و دارای 151 تن سکنه است . آبش از چشمه ، محصولات عمده اش غلات و کتیرا و پشم و روغن و شغل مردمش زراعت و گله داری است . (از...
-
نیاکان
واژگان مترادف و متضاد
آباء، اجداد، اسلاف، پدران، نیا، نیاگان ≠ اخلاف
-
نیاکان
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) جِ نیاک .
-
نیاکان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) niyākān اجداد؛ پدران.
-
واژههای مشابه
-
نیا(نیاکان)
دیکشنری فارسی به عربی
سلف
-
نیا(جمع نیاکان)
دیکشنری فارسی به عربی
سلف
-
جستوجو در متن
-
سانیا
واژهنامه آزاد
سانیا:نور نیاکان سانیا:مانند نیاکان
-
نیاگان
لغتنامه دهخدا
نیاگان . (اِ) نیاکان . رجوع به نیاکان شود.
-
atavistic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
atavistic، وابسته به نیاکان، شباهت به نیاکان
-
اجداد
فرهنگ واژههای سره
نیاکان
-
نیاگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) niyāgān = نیاکان
-
آبا و اجداد
فرهنگ گنجواژه
نیاکان.