کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیاطل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیاطل
لغتنامه دهخدا
نیاطل . [ ن َ طِ ] (ع اِ) جمع نَیطَل است . رجوع به نیطل شود. || جمع ناطل است . رجوع به ناطِل شود.
-
جستوجو در متن
-
ناطل
لغتنامه دهخدا
ناطل . [ طَ ] (ع اِ) ناطِل . پیمانه ای که بدان شراب سنجند. (از اقرب الموارد). پیاله ٔ خردی که خمار بدان شراب نمونه کند. القدح الصغیر الذی یری الخمار به النموذج . نطیل . (معجم متن اللغة). پیمانه ٔ خمر. (مهذب الاسماء). ج ، نیاطل .