کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیاز احساس شده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بی نیاز
لغتنامه دهخدا
بی نیاز. (ص مرکب ) (از: بی + نیاز) غیرمحتاج و توانگر و بی احتیاج باشد، چه نیاز بمعنی احتیاج است . (برهان ). توانگر و آنکه احتیاجش بکسی نبود. اول مجاز است . (آنندراج از بهار عجم ). توانگر و بی احتیاج و مستغنی . (ناظم الاطباء). غنی . مستغنی : تاجهان بو...
-
تنگ نیاز
لغتنامه دهخدا
تنگ نیاز. [ ت َ ] (اِخ ) دهی از بخش صالح آباد است که در شهرستان ایلام واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
بی نیاز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) biniyāz ۱. کسی که احتیاج به کسی یا چیزی ندارد.۲. (اسم، صفت) [مجاز] توانگر؛ چیزدار.
-
صاحب نیاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] sāhebniyāz نیازمند؛ محتاج.
-
نیاز داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
تطلب
-
بی نیاز
دیکشنری فارسی به عربی
غير ضروري
-
نیاز انرژی برآوردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] ← نیاز کارمایهای برآوردی
-
minimum daily requirement, MDR
نیاز روزانۀ کمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] ← نیاز روزانه
-
energy requirement, caloric requirement, energy need
نیاز کارمایهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مقدار انرژیای که از مجموع انرژی مصرفی در حالت استراحت و فعالیت بدنی و اثر حرارتی غذا تخمین زده میشود متـ . نیاز انرژی
-
estimated energy requirement
نیاز کارمایهای برآوردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] میانگین انرژی دریافتی مورد انتظاری که برای حفظ تعادل انرژی در یک شخص بالغ با سن و جنس و وزن و قد و فعالیت بدنی مشخص لازم است متـ . نیاز انرژی برآوردی
-
estimated average requirement
نیاز میانگین برآوردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مقدار متوسط تخمینی دریافت روزانۀ مواد مغذیای که تأمینکنندۀ نیاز نیمی از جمعیت سالم در یک دورۀ زندگی و گروه جنسی خاص باشد اختـ . نیاب EAR
-
عباس آباد بی نیاز
لغتنامه دهخدا
عباس آباد بی نیاز. [ ع َب ْ با دِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش شهریار شهرستان تهران . واقع در 2800گزی علیشاه عوض و 2000گزی راه ماشین رو فرعی کرج به اشتهارد. 20 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
راز و نیاز کردن
لغتنامه دهخدا
راز و نیاز کردن . [ زُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سرّ وحاجت و خواهش خود را با محبوب درمیان نهادن . (از فرهنگ نظام ). || خواهشگری نمودن ؛ راز و نیازکردن با خدا، دعا و مناجات کردن بدرگاه پروردگار.
-
راز و نیاز
لغتنامه دهخدا
راز و نیاز.[ زُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) مرکب از راز بمعنی گفتگوی پنهانی و نیاز بمعنی خواهش و تمنا : زاهد چو از نماز تو کاری نمیرودهم مستی شبانه و راز و نیاز من . حافظ.و رجوع به راز و نیاز کردن شود.|| (اِ مرکب ) یکی از گوشه های دستگاه همایون . (سرگذ...
-
ناز و نیاز
لغتنامه دهخدا
ناز و نیاز. [ زُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) شیوه های عشق و حسن و حرکات و سکناتی که از طرفین سر زند. (آنندراج ) (بهار عجم ). || ناز و نعمت . نعمت و فراوانی : چنین گفت با دختر سرفرازکه ای پروریده به ناز و نیاز.فردوسی .