کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نیازی
/niyāzi/
معنی
۱. = نیازمند
۲. [مجاز] عاشق.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیازی
لغتنامه دهخدا
نیازی . (اِخ ) احمد مرعشی (میرزا...) اصفهانی متخلص به نیازی . از شاعران اواخر عهد صفویه است و به سال 1216 هَ . ق . وفات یافته . پدرش از درباریان شاه سلطان حسین بوده است . او راست :دل برد و کمر به قصد جان بست دستش چه کنم نمی توان بست از همت می فروش بگ...
-
نیازی
لغتنامه دهخدا
نیازی . (اِخ ) از مردم بخارا و از معماگویان معاصر نصرآبادی است . او راست این معما به اسم میر:مردم چشم غیر حک فرمابعد از آن بر بیاض آن بنما.(از تذکره ٔ نصرآبادی ص 518). و رجوع به فرهنگ سخنوران شود.
-
نیازی
لغتنامه دهخدا
نیازی . (اِخ ) از مردم بدخشان و از شاعران قرن دهم و یازدهم است . او راست :از گرمی آفتاب محشر چه غم است گر جام بود به سایه ٔ دولت تو.(از صبح گلشن ص 571). و رجوع به فرهنگ سخنوران شود.
-
نیازی
لغتنامه دهخدا
نیازی . (اِخ ) از مردم قزوین و از شاعران قرن دهم است ، در قزوین به کسب اشتغال داشته . او راست :پیوسته به دل بار غم یار کشم وز دیده همه منت دیدار کشم جانم به لب آمد و تن از غم کاهیداینها همه از دوری دلدار کشم .(از تحفه ٔ سامی ص 174).
-
نیازی
لغتنامه دهخدا
نیازی . (اِخ ) دهی است از دهستان پس کوه بخش کلات شهرستان دره گز. در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوایی در 94 هزارگزی جنوب شرقی کبودگنبد واقع است . آبش از قنات و محصولش غلات و بنشن و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
نیازی
لغتنامه دهخدا
نیازی . (اِخ ) شمس الدین استرابادی (ملا...) مؤلف صبح گلشن این بیت را از او ضبط کرده است :یک نان به دو روز اگر شود حاصل مردوز کوزه شکسته ای دمی آبی سردمأمور کم از خودی چرا باید بودیا خدمت چون خودی چرا باید کرد. (از صبح گلشن ص 571).و رجوع به فرهنگ سخ...
-
نیازی
لغتنامه دهخدا
نیازی . (اِخ ) محمد سمیع (میر...) دهلوی از معاصران و شاگردان حزین لاهیجی است . او راست :مردم و ننشست از پا آه غمناکم هنوزدود می خیزد چو شمع کشته از خاکم هنوز. (از صبح گلشن ص 571).و رجوع به فرهنگ سخنوران شود.
-
نیازی
لغتنامه دهخدا
نیازی . (اِخ ) محمد شرقی یزدی متخلص به نیازی از شاعران قرن دهم است . او راست :خوبان نظری بر من غمناک نکردندتا سینه ام از تیغ جفا چاک نکردند.و نیز:می نوازد هر دمم با ناوکی دلبر مسکین نواز من ببین .(از تحفه ٔ سامی ص 75) (مجمعالخواص ص 59) (آتشکده ٔ آذر ...
-
نیازی
لغتنامه دهخدا
نیازی . (اِخ ) محمد یوسف (میر...) هروی که از امیرزادگان هرات است . او راست :ای دل حشم وحشمت سلطان گذردروز و شب درویش پریشان گذردمی نوش و غمین مشو که هر کار که هست آسان چو به خویش گیری آسان گذرد. (از صبح گلشن ص 571).و رجوع به فرهنگ سخنوران شود.
-
نیازی
لغتنامه دهخدا
نیازی . (ص نسبی ) حاجتمند. (از سروری ) (از برهان ) (ازرشیدی ). نیازمند. صاحب نیاز. اهل نیاز : ای چشم نیازیان ز جود توچون چشم مخالفان به خوش خوابی . انوری (از سروری ). || کنایه از عاشق است . (از برهان ). که نیازمند معشوق است . که در برابر معشوق عرض نی...
-
نیازی
لغتنامه دهخدا
نیازی . (ص نسبی ) منسوب است به نیاز که نام قریه ای است . (از سمعانی ). رجوع به نیازه شود.
-
نیازی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) 1 - حاجتمند. 2 - عاشق .
-
نیازی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به نیاز) [قدیمی] niyāzi ۱. = نیازمند۲. [مجاز] عاشق.
-
واژههای مشابه
-
نیازی حجازی
لغتنامه دهخدا
نیازی حجازی . [ ی ِ ح ِ ] (اِخ ) وی فرهنگ جامعاللغات را در لغت فارسی تصنیف کرده است و پیش از قرن یازدهم هَ . ق . میزیسته ، چه در فرهنگ سروری که به سال 1008 و جهانگیری که به سال 1000 تألیف شده است از کتاب او شاهدهائی نقل گردیده است . رجوع به ریحانة ا...