کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نگهداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نگهداری
/negahdāri/
معنی
۱. نگاه داشتن؛ محافظت.
۲. پرستاری.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. حفاظت، حفظ، صیانت
۲. پاسداری، حراست، محارست، محافظت، وقایت
۳. توجه، مراقبت، مواظبت
۴. بازداری، ضبط، کف
۵. پرستاری، سرپرستی
فعل
بن گذشته: نگهداری کرد
بن حال: نگهداری کن
دیکشنری
care, custody, keeping, maintenance, preservation, reservation, retention, support, sustenance, ward
-
جستوجوی دقیق
-
maintenance 2
نگهداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، علوم مهندسی، مهندسی بسپار] مراقبت و تعمیر و نوسازی ماشینآلات و تأسیسات صنعتی
-
نگهداری
واژگان مترادف و متضاد
۱. حفاظت، حفظ، صیانت ۲. پاسداری، حراست، محارست، محافظت، وقایت ۳. توجه، مراقبت، مواظبت ۴. بازداری، ضبط، کف ۵. پرستاری، سرپرستی
-
نگهداری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹نگاهداری› negahdāri ۱. نگاه داشتن؛ محافظت.۲. پرستاری.
-
نگهداری
دیکشنری فارسی به عربی
احتفاظ , استمرار , حفظ , حماية , صيانة , وصاية
-
واژههای مشابه
-
corrective maintenance, remedial maintenance
نگهداری تصحیحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از انواع نگهداری نرمافزار که در آن اِشکالهای مشاهدهشده در سامانه را با ایجاد تغییرات یا اصلاحاتی رفع میکنند
-
perfective maintenance
نگهداری تکمیلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از انواع نگهداری نرمافزار که در آن ویژگیها یا کارکردهای تازهای را به سامانه اضافه میکنند تا عملکرد آن را بهبود بخشند
-
wood preservation
نگهداری چوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] استفاده از فنّاوری برای پیشگیری از تخریب چوب بهوسیلۀ اندامگانهای زنده و حریق
-
track maintenance
نگهداری خط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فرایند شناسایی و رفع عیوب خط
-
maintenance of way
نگهداری مسیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تمامی فعالیتهای مربوط به نگهداری و تعمیر جزئی خط آهن و ساختمانها و تجهیزات علائم الکتریکی و ارتباطات مسیر راهآهن
-
adaptive maintenance
نگهداری وفقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از انواع نگهداری نرمافزار که در آن کارکرد سامانه را با تغییراتی با نیازهای روز یا پیشرفتهای فنّاوری سازگار میکنند
-
certificate of maintenance
گواهی نگهداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی، حملونقل هوایی، علوم نظامی] گواهیای که پس از اتمام بازآماد کلی یا دیگر کارهای متداولی که بر صلاحیت پرواز هواگرد تأثیرگذار است صادر میشود
-
maintenance platform
سکوی نگهداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی، حملونقل هوایی] سکویی متحرک و مجهز به بالابَر که دارای تجهیزات لازم برای تعمیر و نگهداری هواگَرد است متـ . بالابَر نگهداری maintenance lift
-
maintenance lift
بالابَر نگهداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی، حملونقل هوایی] ← سکوی نگهداری
-
maintenance crew
خدمۀ نگهداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] کارکنان بخش زمینی که مسئولیت آماده نگه داشتن هواگرد را بر عهده دارند