کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نگهدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نگهدار
/negahdār/
معنی
نگهدارنده؛ حفظکننده؛ مراقب؛ محافظ.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
brace, caretaker, custodian, fastener, guardian, preservative, holder, keeper, protection, protector, rest, retainer, retentive, stanchion, stay, support, tutelary, upholder, tenacious
-
جستوجوی دقیق
-
نگهدار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ‹نگاهدار› negahdār نگهدارنده؛ حفظکننده؛ مراقب؛ محافظ.
-
نگهدار
دیکشنری فارسی به عربی
دعامة , راعي , متفرج , مراقب , مساند , مويد
-
واژههای مشابه
-
wingtip handler
بالنگهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هریک از افرادی که در هنگام یدک کشیدن بادپَر در کنار نوک یکی از بالها، همراه با بادپَر راه میروند و مراقب هستند که بالها حالت افقی داشته باشند
-
bucking ladder
بینهنگهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مجموعهای از گیرههای چوبی که مانع از غلتیدن و سُر خوردن درخت در هنگام بینهبُری میشود
-
holding company, parent company
شرکت نگهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] شرکتی که مقدار معینی از سهام شرکت دیگری را میخرد تا در مدیریت و سیاستگذاری و تصمیمگیری آن شرکت داشته باشد
-
maintainer line
رگۀ نگهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] رگهای که برای نگهداری و تکثیر رگۀ نرعقیم میانیاختهای به کار میرود و معمولاً میانیاختۀ طبیعی و دگرههای مغلوب در محل بازگردان باروری دارد
-
امانت نگهدار
لغتنامه دهخدا
امانت نگهدار. [ اَ ن َ ن ِ گ َ ] (نف مرکب ) آنکه ودیعه ٔ کسی را حفظ کند و در موعد بدو برگرداند. امانت دار. (فرهنگ فارسی معین ).
-
خانه نگهدار
لغتنامه دهخدا
خانه نگهدار. [ ن َ / ن ِ ن ِ گ َ ] (نف مرکب ) خانه دار. (ناظم الاطباء). نگهبان خانه .
-
نگهدار یاحافظ
دیکشنری فارسی به عربی
حارس
-
خدا نگهدار
دیکشنری فارسی به عربی
وداع
-
سرِ نگهدار
لهجه و گویش تهرانی
رازدار
-
protein-sparing diet
رژیم نگهدار پروتئین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیمی برای حفظ تعادل پروتئین که فقط از پروتئین مایع یا ترکیبات حاوی پروتئین و ویتامین و املاح تشکیل شده است
-
راز نگهدار،رازدار
لهجه و گویش تهرانی
سر نگهدار