کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نگذاشته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نگذاشته
لغتنامه دهخدا
نگذاشته . [ ن َ گ ُت َ / ت ِ / ن َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) مقابل گذاشته .
-
جستوجو در متن
-
لَا يُغَادِرُ
فرهنگ واژگان قرآن
فرو نگذاشته است
-
لَمْ يُفَرِّقُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
فرق نگذاشته و نمي گذارند
-
هولی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [هندی] [قدیمی] havli کره اسبی که هنوز زین بر پشت او نگذاشته باشند.
-
هولی
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِ.) کره اسبی که هنوز زین بر پشت آن نگذاشته باشند.
-
وار
لهجه و گویش بختیاری
vâr جوجه مرغ یکساله، مرغى که هنوز تخم نگذاشته است.
-
تجاره
فرهنگ فارسی معین
(تَ رَ) (اِ. ص .) کره اسبی که هنوز بر آن زین نگذاشته باشند.
-
ناهلیده
لغتنامه دهخدا
ناهلیده . [ هَِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) ناهشته . نگذاشته .
-
کاتک
واژهنامه آزاد
کاتک:ت:صامت است. مرغی که هنوز تخم نگذاشته است. مرغی که برای الین بار تخم می گذارد
-
غرغل
لغتنامه دهخدا
غرغل . [ غ َ غ َ ] (ع اِ) تخم مرغی که زیر مرغ نگذاشته باشند. (دزی ج 2 ص 207).
-
ستاغ
فرهنگ فارسی معین
(س ) (اِ.) = استاغ : 1 - کره اسب که هنوز بر پشتش زین نگذاشته باشند. 2 - اسب نازاینده . 3 - زن نازا، عقیم .
-
ناهشته
لغتنامه دهخدا
ناهشته . [ هَِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) ننهاده . نگذاشته . مقابل هشته . رجوع به هشته شود.
-
نانهاده
لغتنامه دهخدا
نانهاده . [ ن ِ / ن َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نگذاشته . نهاده ناشده . || نشانده نشده و برقرارنگشته . (ناظم الاطباء). || نامقدر. که معین و مقدر نشده است . که سرنوشت و روزی نیست : به نانهاده دست نرسد و نهاده هر جا که هست برسد. (گلستان ).
-
مستفرغة
لغتنامه دهخدا
مستفرغة. [ م ُ ت َ رِ غ َ ] (ع ص ) تأنیث مستفرغ . رجوع به مستفرغ شود. || ناقه ٔ بسیارشیر. || اسب تیزرو که از تک و دو خود چیزی باقی نگذاشته باشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).