کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نگذارده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نگذارده
لغتنامه دهخدا
نگذارده . [ ن َ گ ُدَ / دِ / ن َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مقابل گذارده .
-
جستوجو در متن
-
خاصل
لغتنامه دهخدا
خاصل . [ ص ِ ] (ع ص ) تیری که به هدف اصابت نموده ولی اثری در آن باقی نگذارده است . رجوع به خصل شود.
-
خام سوختگی
لغتنامه دهخدا
خام سوختگی . [ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت آن پختن یا برشتنی که برشته شده یا پخته شده را از بیرون سوزانده ولی در درون هنوز اثری نگذارده است .
-
خاطربرده
لغتنامه دهخدا
خاطربرده . [ طِ ب ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) صرفنظرکرده . فراموش کرده . نسبت به امری بی فکر شده . اهمیت به امری نگذارده . بی خیال و بی توجه بواقعه ای شده : خاطر عام برده ای ، خون خواص خورده ای ما همه صید کرده ای ، خود ز کمند جسته ای .سعدی (طیبات ).
-
لیلی
لغتنامه دهخدا
لیلی . [ ل َ لا ] (اِخ ) الاخیلیة بنت عبداﷲبن الرحال بن شداد الاخیلیة یا رحّالة. از شاعرات مولدات عرب صدر اسلام است و او را دیوانی است مشروح . توبةبن الحمیر دلباخته ٔ او بود و درباره ٔ وی شعر میگفت و او را از پدرش خواستگاری کرد.پدر امتناع ورزید و دخت...
-
اردوان
لغتنامه دهخدا
اردوان . [ اَ دَ ] (اِخ ) دوم پادشاه اشکانی و اواشک هشتم است . ژوستن گوید (کتاب 42، بند2) وی بعد ازفرهاد (متوفی به سال 127 ق . م .) عموی خود به تخت نشست و او پسر فری یاپَت بود. معلوم نیست که فرهاد از خود پسری باقی نگذارده بود یا پسری داشته ، ولی در س...