کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نگارگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نگارگر
/negārgar/
معنی
نقاش؛ صورتگر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
صورتگر، طراح، مصور، نقاش
دیکشنری
painter
-
جستوجوی دقیق
-
miniaturist
نگارگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] کسی که به نگارگری اشتغال دارد
-
نگارگر
لغتنامه دهخدا
نگارگر. [ ن ِ گ َ ] (ص مرکب ) نقاش . (تفلیسی ) (آنندراج ) (از مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). مصور. رسم کننده . (ناظم الاطباء). صورتگر. چهره گشا. نگارنده . (یادداشت مؤلف ) : چندان نگار دارد رویش که هر زمان حیران شود نگارگر اندر نگار او. فرخی .با حله ا...
-
نگارگر
واژگان مترادف و متضاد
صورتگر، طراح، مصور، نقاش
-
نگارگر
فرهنگ فارسی معین
(ن گَ) (ص فا.) نقاش ، صورتگر.
-
نگارگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) negārgar نقاش؛ صورتگر.
-
نگارگر
دیکشنری فارسی به عربی
صباغ
-
جستوجو در متن
-
نقاش
فرهنگ واژههای سره
نگارگر
-
نقاشی
فرهنگ واژههای سره
نگارگر
-
مینیاتوریست
واژگان مترادف و متضاد
نگارگر، مینیاتورکار
-
صباغ
دیکشنری عربی به فارسی
رنگرز , نگارگر , نقاش , پيکرنگار
-
رسام
واژگان مترادف و متضاد
تصویرگر، صورتگر، نقاش، نقشبند، نگارگر
-
painter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقاش، نگارگر، مصور، پیکر نگار
-
چهرهنگار
واژگان مترادف و متضاد
تصویرگر، چهرهپرداز، رسام، صورتگر، نقاش، نگارگر، مصور
-
صورتگر
واژگان مترادف و متضاد
تصویرساز، تصویرگر، چهرهنگار، رسام، مصور، نقاش، نگارگر