کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نگارپرست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نگارپرست
لغتنامه دهخدا
نگارپرست . [ ن ِ پ َ رَ ] (نف مرکب ) عابدالتماثیل . (یادداشت مؤلف ). صورت پرست . بت پرست : خِرَد و جان بود نگارپرست تا چنوئی نگارگر باشد.مسعودسعد.
-
جستوجو در متن
-
نقش پرست
لغتنامه دهخدا
نقش پرست . [ ن َ پ َ رَ ] (نف مرکب ) صورت پرست . نگارپرست . (یادداشت مؤلف ).
-
نگارپرستی
لغتنامه دهخدا
نگارپرستی . [ ن ِ پ َ رَ ] (حامص مرکب ) عمل نگارپرست . صورت پرستی . بت پرستی : دلم نگارپرستی گرفت بر رخ دوست بود سزای پرستنده ٔ نگار آتش .سوزنی (از انجمن آرا).
-
نگارگر
لغتنامه دهخدا
نگارگر. [ ن ِ گ َ ] (ص مرکب ) نقاش . (تفلیسی ) (آنندراج ) (از مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). مصور. رسم کننده . (ناظم الاطباء). صورتگر. چهره گشا. نگارنده . (یادداشت مؤلف ) : چندان نگار دارد رویش که هر زمان حیران شود نگارگر اندر نگار او. فرخی .با حله ا...
-
بت پرست
لغتنامه دهخدا
بت پرست . [ ب ُ پ َ رَ ] (نف مرکب ) که بت پرستد. وثنی . (دهار). شمن . نگارپرست . صنم پرست . (آنندراج ). عابد اصنام . عابد صنم . که به عبادت اصنام پردازد. کسی که بت را ستایش کند. (ناظم الاطباء). وثنی : اندر وی اندکی مسلمانانند و ایشان را سالهاری خوانن...