کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نکیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نکیر
/nakir/
معنی
۱. انکار.
۲. دگرگونی.
۳. امر سخت و دشوار.
〈 نکیرومنکر: نام دو فرشته که میگویند پس از مردن انسان در گور او حاضر میشوند و از اعمالی که در دنیا مرتکب شده پرسش میکنند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نکیر
لغتنامه دهخدا
نکیر. [ ن َ ] (اِخ )نام فرشته ٔ پرسنده در گور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رفیق و مصاحب منکر. نکیر و منکر؛ نام دو فرشته که در گور به سراغ مرده آیند و از دین و اعمال او سؤال کنند. (از یادداشتهای مؤلف ). همکار منکر. یکی از نکیرین . و رجوع به منکر ...
-
نکیر
لغتنامه دهخدا
نکیر. [ ن َ ] (ع اِمص ) انکار. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (متن اللغة). جحود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اسم است انکار را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) : و به پادشاهی مصر اندر ...
-
نکیر
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - انکار. 2 - نکیر و منکر، دو فرشته ای که پس از مرگ انسان دربارة اعمالش از او پرسش می کنند.
-
نکیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] nakir ۱. انکار.۲. دگرگونی.۳. امر سخت و دشوار.〈 نکیرومنکر: نام دو فرشته که میگویند پس از مردن انسان در گور او حاضر میشوند و از اعمالی که در دنیا مرتکب شده پرسش میکنند.
-
واژههای مشابه
-
نَکِيرِ
فرهنگ واژگان قرآن
انکار
-
ابن نکیر
لغتنامه دهخدا
ابن نکیر. [ اِ ن ُ ن ُ ک َ ] (اِخ ) محدثی است .
-
نَکیر و مُنکر
فرهنگ گنجواژه
دو فرشته که در گور سراغ مرده میآیند و از دین و اعمال او سئوال میکنند.
-
جستوجو در متن
-
نکیرین
لغتنامه دهخدا
نکیرین . [ ن َ رَ ] (اِخ ) به صیغه ٔ تثنیه ، نکیر و منکر. دو فرشته ای که در گور به سراغ مرده آیندو از اعتقاد او بازخواست کنند. رجوع به نکیر شود.
-
منکر
لغتنامه دهخدا
منکر. [ م ُ ک َ ] (اِخ ) فرشته ای در گور که سؤال کند. (مهذب الأسماء). نام فرشته ای که در گور سؤال کند. (غیاث ) (آنندراج ). نام یکی از دو ملک که در قبر نزد مرده آیند. نام یکی از دو ملک که در گور از دین و اعمال مرده پرسند و نام دیگری نکیر باشد. (یاد...
-
فتانان
لغتنامه دهخدا
فتانان . [ ف َت ْ تا ] (ع اِ) نکیر و منکر. || درم و دینار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
نکور
لغتنامه دهخدا
نکور. [ ن ُ ] (ع مص ) ناشناختن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). نَکَر. نُکْر. نکیر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). نَکْر. (متن اللغة). رجوع به نکر شود.
-
منکر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: منکرات و مناکر] monkar ۱. کار یا رفتار ناپسند، بد، و ناشایست.۲. = نکیر۳. (صفت) زشت.۴. (صفت) [قدیمی] ناپسند، بد، و ناشایست.۵. (صفت) [قدیمی] نیرومند.۶. (صفت) [قدیمی] ناشناس.
-
نکر
لغتنامه دهخدا
نکر. [ ن َ ک َ ] (ع مص ) ناشناختن امر را. (از منتهی الارب ) . نادانستن کاری را. (از اقرب الموارد). نُکْر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). نکور. نکیر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نُکُر. (ناظم الاطباء). || ناشناختن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101). نش...