کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نکوفته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نکوفته
لغتنامه دهخدا
نکوفته . [ ن َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) ناکوبیده . نکوبیده . کوفته ناشده . مقابل کوفته . رجوع به کوفته شود.
-
جستوجو در متن
-
خرمن
فرهنگ فارسی معین
(خَ مَ) (اِ.) 1 - تودة هر چیز. 2 - محصول گندم یا جو یا برنج و دیگر غلات که روی هم انباشته باشند، تودة غله که هنوز آن را نکوفته و جدا نکرده باشند. 3 - هالة ماه .
-
بنوه
لغتنامه دهخدا
بنوه . [ ب َ وَ / ب َ ] (اِ) مطلق خرمن را گویند اعم از خرمن غله و کاه و غیره . (برهان ) (از آنندراج ). خرمن و توده ٔ غله ٔ نکوفته . (ناظم الاطباء). رجوع به بنو شود.
-
چنگه
لغتنامه دهخدا
چنگه . [ چ ِ گ َ / گ ِ ] (اِ) در تداول عامه ، قطعات کوچک گوشت آماده برای سیخ کشیدن . چنجه .- این یک چنگه گوشت ؛ آدمی جزو و ضعیف . (یادداشت مؤلف ).- کباب چنگه ؛ کبابی است که گوشتها را بقطعات کوچک بریده و نکوفته باشند. گوشتی که بقطعات کرده ، بسیخ کش...
-
کوفتن
لغتنامه دهخدا
کوفتن . [ ت َ ] (مص ) کوبیدن . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). (از: کوف + تن ، پسوند مصدری ). در پهلوی کوفتن (زدن ، کوبیدن )، کردی کوتن (زدن ، کوبیدن ). (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). و رجوع به کوبیدن شود. || به ضرب زدن . (فرهنگ فارسی معین ). زدن . ...
-
راسته
لغتنامه دهخدا
راسته . [ ت َ / ت ِ ] (ص نسبی ) (از: راست و«هَ» نسبت ) بمعنی آنکه همه ٔ کارها را به دست راست کند، ضد چپه . (آنندراج ) (انجمن آرا) (از شعوری ). آنکه کارها را بدست راست کند. (برهان ) (از ناظم الاطباء).کسی که همه ٔ کارها بدست راست کند، مقابل چپه و چپال ...
-
خرمن
لغتنامه دهخدا
خرمن . [ خ َ / خ ِ م َ ] (اِ) کود گندم بود که بعد از آن پاک کنند. (نسخه ای از اسدی ). قبه ٔ غله و گل و خاک بود. (نسخه ای از اسدی ). توده ٔ گندم و جو باشد که از کاه پاک کنند. (صحاح الفرس ). خوشه های غله راگویند که از بعد از درو کردن توده سازند و هنوز ...