کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نکورفتار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نکورفتار
لغتنامه دهخدا
نکورفتار. [ ن ِ رَ ] (ص مرکب ) نکوسیرت . نیکوروش . خوش رفتار. خلیق . مهربان .
-
جستوجو در متن
-
نکورفتاری
لغتنامه دهخدا
نکورفتاری . [ ن ِ رَ ] (حامص مرکب ) نکورفتار بودن . رجوع به نکورفتار شود.
-
آدمی سیرت
لغتنامه دهخدا
آدمی سیرت . [ دَ رَ ] (ص مرکب ) نکورفتار. نیکوخصال .
-
نیکوروش
لغتنامه دهخدا
نیکوروش . [ رَ وِ ] (ص مرکب ) آن که روش نیکو دارد. (یادداشت مؤلف ). نکورفتار. نکوکردار : تو نیکوروش باش تا بدسگال به نقص تو گفتن نیابد مجال .سعدی .
-
خوب کار
لغتنامه دهخدا
خوب کار. (ص مرکب ) نکوکار. نیک کردار. نکورفتار : همیشه تا نبود خوب کار چون بدکارچنان کجا نبود نیکخواه چون بدخواه ... فرخی .آن خدای خوب کار بردبارهدیه ها را می دهد در انتظار. مولوی .خوب کاران او چو کشت کنندگاو در خرمن بهشت کنند.اوحدی .
-
عکه
لغتنامه دهخدا
عکه . [ ع َک ْ ک َ / ک ِ ] (اِ) نام مرغی است معروف و آن از جنس کلاغ است و ابلق و سیاه و سفید می باشد و به عربی عقعق خوانند، و ملا علی بیرجندی در شرح مختصر وقایه میگوید که این لغت فارسی است ، آنجا که میفرمایدو اما العقعق نوع من الغراب طویل الذنب فیه س...