کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نکوداشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نکوداشت
/nekudāšt/
معنی
= نیکوداشت
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نکوداشت
لغتنامه دهخدا
نکوداشت . [ ن ِ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) نکو داشتن . (یادداشت مؤلف ). رعایت . تفقد. اعزاز. اکرام . رجوع به نکو داشتن شود : عالمی را به نکوداشت نگه دانی داشت مال خویش از قِبَل ِ داشت نداری تو نگاه .فرخی .
-
نکوداشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] nekudāšt = نیکوداشت
-
جستوجو در متن
-
تمجید
فرهنگ واژههای سره
ستایش، نکوداشت
-
تحسین
فرهنگ واژههای سره
نکوداشت، آفرین گفتن، ستودن، ستایش کردن
-
بزرگداشت، بزرگداشت
واژگان مترادف و متضاد
۱. اعزاز، اعظام، تبجیل، تجلیل، تعظیم، تکریم، توقیر، گرامیداشت، نکوداشت ≠ تحقیر ۲. احترام، حرمت، رعایت
-
feminist knowledge
دانش فمینیستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] دانشی با محوریت موضوع زنان که همۀ انواع مواضع صریح یا ضمنی، از نکوداشت فرهنگهای سنتی زنان گرفته تا رویکردهای جداییطلبِ بنیادگرا را در بر میگیرد
-
داشت
لغتنامه دهخدا
داشت . (مص مرخم ، اِمص ) مصدر مرخم از داشتن به معنی حفظ و نگهداری و توجه و حمایت و حراست و صیانت : عالمی را بنکوداشت نگه دانی داشت مال خویش از قبل داشت نداری تو نگاه . فرخی .و از خداوند عز اسمه میخواهیم تا وی را و ایشان را جمله رابه داشت خویش شغلهای ...
-
نیکو
لغتنامه دهخدا
نیکو. (ص ) پسندیده . حسن . خوب . خوش . خیر. مقابل بد و زشت : براین کار چون بگذرد روزگاراز او نام نیکو بود یادگار. فردوسی .به است از روی نیکو نام نیکوتو آن کن کت بود فرجام نیکو. فخرالدین اسعد.اگر هزار چنین بکنند من نام نیکوی خود زشت نکنم . (تاریخ بیهق...